اما برخی از این بازیگران با گذشت زمان از اشتباهاتی که داشتند، آموختند، به ایده‌های بد پشت کردند و پا در جاده صحیح که مسیری جهانی است، گذاشتند.

نخبگان ترکیه بعد از سال‌ها آزمون و خطا بالاخره آموختند چگونه باید در بازی قدرت به شکلی پیش رفت که بازی اقتصاد به هم نخورد و استمرار یابد. همین عامل بود که موجب شد ترس از تجارت جای خود را به استقبال از تجارت و همکاری دهد. البته ترکیه‌ای‌ها هنوز هم تا رسیدن به نقطه مطلوب کار بسیاری دارند؛ اما در این تغییر برای ما درس‌های بسیاری است.

چیزی که به نظر می‌رسد ما باید از ترکیه بیاموزیم این است که در دستگاه‌ سیاستگذاری خود از ایده‌های بد پرهیز کنیم. در واقع مهم‌ترین درسی که می‌توان از ترکیه گرفت این است که ایده‌های بد هرقدر هم که زیبا ارائه شوند و در لفافه پیچیده شوند، سرانجامی ندارند.

دیوار بستن به دور اقتصاد ایران با ادعای دفاع از تولید ملی بدترین ایده‌ای است که می‌تواند اقتصاد هر کشوری را از تحرک بازدارد. سیاستگذار اگر می‌دانست چنین ایده‌ای تا چه اندازه بر کارآفرین ایرانی و سرمایه‌گذار داخلی و خارجی اثرگذار است، هرگز دست به انتخاب آن نمی‌زد.

ایده قطع همکاری با شرکای خارجی و ساختن همه چیز در داخل و خودکفایی کامل به بهانه کاهش ارزبری و… نیز از دیگر مواردی است که نه تنها منابع داخلی را هرز می‌برد، بلکه جریان ورود فناوری و دانش ساخت به داخل را قطع می‌کند.

ترکیه از تبعات ایده‌های بد درس گرفت و آموخت از ایده‌های درست و جهانی در دستگاه سیاستگذاری خود استفاده کند. این مورد شاید مهم‌ترین ریشه شکاف میان ایران و بازیگران موفق‌تری نظیر ترکیه در عرصه اقتصاد جهانی باشد.

۲۳۳۰۲