یک استاد دانشگاه مطرح کرد:
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: جامعه مجموعهای از انسانهاست که ارادهای برای شناخت حقیقت دارند. این حقیقت در آغاز خود را نمایان میکند و سپس به بحث درباره آن پرداخته میشود. اما در شرایط بشری، شرارت و قدرت وجود دارد و زندگی به شکل ایدهآل نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست گفتمان وفاق؛ دولت و جامعه در ایران با حضور علی ربیعی، غلامرضا غفاری، مقصود فراستخواه، سعید معید فر در تالار حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
مقصود فراسخواه استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران با توجه به موضوع جلسه یعنی گفتمان وفاق، گفت: جامعه مجموعهای از انسانهاست که ارادهای برای شناخت حقیقت دارند. این حقیقت در آغاز خود را نمایان میکند و سپس به بحث درباره آن پرداخته میشود. اما در شرایط بشری، شرارت و قدرت وجود دارد و زندگی به شکل ایدهآل نیست.
وی افزود: این نگاه انتقادی که در یک منطق رئالیستی اجتماعی و اعتقادی وجود دارد، ما را به بحثی میکشاند که به کجای موقعیت واقعی جامعه مرتبط است. پس به این معنا نیست که در لحظهای آرمانی، نخبگان بیدار شدهاند و به این معرفت و ضرورت دست یافتهاند. این لحظه، اهتزاز اخلاقی است که به مقصود رسیده و در گفتمان، به عنوان یک امر وجدانی و خیراندیش تلقی میشود.
فراستخواه با اشاره به این نکته که ما نیاز داریم که بفهمیم از کجای منطقه رئالیستی جامعه برخاستهایم؛ جامعهای که در آن شرارت، رانت و امتیاز وجود دارد، تصریح کرد: اکنون، چگونه باید به این مسائل پرداخته شود؟ شرایط امکانساز، علل ایجاد میکند و وقتی چیزی به وجود آمد، یک ضرورت علی شکل میگیرد. این گفتمان از میان میدان نیروها و سرمایههاست؛ جامعهای که محل تعارفی نیست، بلکه محلی از معادلات و نامعادلات است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جامعه ایران در یک حالت خاص قرار دارد؛ زیرا قدرت جهانی بسیار افزایش یافته است، عنوان کرد: آقای ربیعی به درستی اشاره کردند که در این چهل سال، قدرت به شدت افزایش یافته و جامعه مستحق مجازات نبوده است. خدا شکر که این قدرت با کارآمدی و تأثیر زیادی همراه بوده و جامعه به قلمرو مستعمره حکومت تبدیل شده است. این وضعیت، زندگی ما را شامل میشود؛ از کرونا و مدارس گرفته تا دانشگاهها، رسانهها، جامعه مدنی و اقتصاد.
وی ادامه داد: این تعادل، به نوعی سنتی ایستا بود که بین جامعه ضعیف و قوی وجود داشت. اما حالا این تعادل ناکارآمد شده است. به عبارت دیگر، تعادل سنتی دچار بیتعادلی شده و این بیتعادلیهای تازهای که در جامعه سرباز کرده، در گذشته وجود نداشت. دولت با دریافت قدرت، ایدئولوژی و تقدس، قلمروهای زندگی جامعه را به خدمت خود درآورده بود. این تعادل عمودی نامتعادل و یک سویه ایستا به وجود آمده است.
این جامعهشناس به این موضوع اشاره کرد که با گذشت زمان و بزرگ شدن جامعه، شاخصهای بزرگ شدن نیز تغییر کردهاند و گفت: به عنوان مثال، در زمان انقلاب، تحصیلات ملت ۲/۶ بود و اکنون با ورود ماهواره و گسترش ارتباطات، ابعاد بزرگتری را گرفته است. مشاغل فکری و تخصصی نسبت به گذشته افزایش یافتهاند و بررسی بحرانی جامعه نشان میدهد که لباسهای کوچک برای این جامعه دیگر نمیتوانند محتوای جدید جامعه جدید را پوشش دهند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: سهم زنان در اشتغال، با وجود نرخ مشارکت پایین، نشاندهنده یک چالش بزرگ است. این چالش، به تحرک اجتماعی و افزایش مشارکت زنان مرتبط میشود. در نهایت، اصل داستان این است که نخبگان جدیدی به عرصه آمدهاند که قدرت مشروعیتبخشی دارند و فرصتهای جدیدی برای حکمرانی ایجاد کردهاند.
انتهای پیام/
Source link