در کمتر از ۴۸ ساعت، یک قلاده خرس قهوهای و یک قلاده پلنگ به عنوان دو عضو از خانواده حیات وحش در استانهای اردبیل و مازندران تلف شدند. این حوادث بیش از گذشته نشاندهنده لزوم تقویت امکانات زندهگیری گونههای وحشی و آموزش جوامع محلی درباره نحوه مواجهه با حیات وحش است.
به گزارش ایسنا در روز گذشته اخباری مبنی بر مشاهده دو گونه وحشی پلنگ و خرس قهوهای در دو نقطه از کشور شنیده و تصاویری درباره برخورد مردم و مسئولان با آنها منشر شد. یکشنبه (۴ اردیبهشت ماه) خبر تلف شدن پلنگ ایرانی درقائمشهر تایید و به خبر تلف شدن خرس قهوه ای که دو روز قبل در روستای کنازق شهرستان نمین اردبیل جان خود را از دست داده بود، ضمیمه شد.
دو گونهای که تلف شدند، اولین نمایندههای حیات وحش نیستند که با جامعه انسانها روبه رو میشوند. برخورد انسان با حیات وحش قصه ای دراز است و سالهاست که قربانی این برخورد نه چندان دوستانه، حیات وحش است. در حالی که استانهایی مانند مازندران و اردبیل پهنههایی غنی از نظر تنوع زیستی و میزبان گونههای مختلف حیات وحش هستند، مردم این منطقه و متولیان محیط زیست وحیات وحش این دو نقطه، نشان دادند که اطلاعات چندانی از نحوه تعامل با حیات وحش ندارند و در حالی که میتوانستند بدون ایجاد مشکلی برای حیوان و مردم منطقه این دو گونه را به زیستگاه خود بازگردانند، سبب تلف شدن آنها شدند.
از اردبیل شروع میکنیم؛ جایی که یک قلاده خرس قهوهای در روستای کنازق شهرستان نمین ۲ اردیبهشت دیده شد و با رفتار نامتعارف مردم محلی جان خود را از دست داد. خرس قهوهای گونه ای است که در صورت وجود شرایط تحریک آمیز پاسخ خود را نشان میدهد اما در حالت عادی علاقهای به ایجاد مخاطره برای جان انسان ندارد این در حالیست که مردم محلی در مواجهه با این گونه از بیل و کلنگ و تجهیزات صنعتی استفاده کردند و گونه پس از تحمل جراحات وارده، جان باخت.
به گزارش ایسنا خرس قهوهای در منطقه آذربایجان بهویژه در زیستگاههای مرکزی استان اردبیل نقش گونه چتر را دارد به این معنی که حفاظت از آن به منزله حفاظت همزمان از چندین گونه ارزشمند در حیاتوحش محسوب میشود و تلفات آن حتی در تعداد خیلی کم ضایعه بزرگی برای اکوسیستم است.
چندین کیلومتر آنطرفتر و در استانی ساحلی که وجب به وجب آن با پوشش گیاهی فرش شده و زیستگاه گونههای جانوری است، ۴ اردیبهشت ماه یک گونه پلنگ در قائمشهر مشاهده شد و جان خود را از دست داد. علی رغم نبود امکانات کافی مانند تفنگ بیهوش کننده، مردم قائمشهر نیز به متشنجتر شدن جو اطراف این گونه کمک کردند. در حالی که با اعلام نیروی انتظامی، باید مردم از محل حضور این گونه متفرق میشدند، این اتفاق نیفتاد تا این پلنگ با از دست دادن آرامش خود به چند تن حمله ور کند و در نهایت با برخورد گلوله تلف شود.
در کنار عکس العمل کند، بیفایده و ناقص برخی مسئولان حیات وحش در هر دو استان محل وقوع این حوادث، نحوه برخورد مردم محلی که نسلها با این گونهها همزیستی کرده اند و باید نوع رفتار با این گونهها را بشناسند، نگران کننده است. حیات وحش به عنوان یکی از اجزای حیاتی محیط زیست، نیازمند آموزشهای مردمی بیشتر و بالابردن سطح آگاهی و دانش مردم نسبت به گونههای وحشی است. دراین جا نقش سازمانهای مردمنهاد علاوه بر دستگاههای متولی مهم است و اگر آموزش کافی درباره نحوه مواجهه با حیات وحش به مردم داده شود، در صورت وقوع حوادث مشابه میتوان امیدوار بود که آنان واکنش درستی نشان دهند.
این نکته البته نفیکننده ضرورت برخورداری برخی نهادهای متولی مانند نیروی انتظامی از آموزشهای نحوه مواجهه با حیات وحش نیست چون اگر این آموزشها داده شده بود نیروی انتظامی در ماجرای پلنگ قائمشهر عملکرد بهتری از خود نشان میداد و دو تن از نیروهای آن مجروح نمیشدند.
از سوی دیگرضرورت وجود امکانات کافی برای مواجهه با حیات وحش در استانهایی مانند مازندران که محل زندگی گونههای متعددی از حیات وحش است هم بیش از پیش احساس میشود این در حالیست که به گفته عطاءالله کاویان – مدیرکل محیط زیست استان مازندران – در استان مازندران یک نفر همکار دامپزشک هست که خود در ماموریتِ دیگری بود علاوه بر آن برای زندهگیری نیاز به داروی بیهوشی و تفنگ مخصوص بود.
اتفاقاتی که در روزهای اخیر برای دو گونه حیات وحش رخ داد و منجر به از دست رفتن دو قلاده ارزشمند شد، به ما یادآوری میکند که راه درازی برای حفاظت از حیات وحش در پیش داریم چراکه نه امکانات کافی در دسترس است و نه آموزش کافی به مردم و برخی نهادها در زمینه نحوه مواجهه با حیات وحش داده شده است.
انتهای پیام