وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: من مهندس عمران هستم و کارم ساخت و ساز ساختمان است به همین خاطر وضعیت مالی خوبی دارم. یک سال قبل پس از آشنایی با دختری به نام فرانک به او علاقهمند شدم. پس از یک ماه او را به عقد موقت خودم درآوردم تا پس از آشنایی بیشتر باهم ازدواج کنیم. بعد از آن به خاطر علاقه و اعتمادی که به فرانک پیدا کرده بودم برایش کادوهای گرانقیمت میخریدم تا آنجا که برای خرید خودرو و طلا چند میلیارد تومان هزینه کردم. اما مدتی قبل متوجه شدم او به من خیانت کرده و با پسر دیگری در ارتباط بوده است.
او ادامه داد: با عصبانیت به او گفتم که همه ماجرا را فهمیدهام و خودرو و طلاهایی که برایت گرفتهام پس بده اما به یکباره تلفن همراهش خاموش و ناپدید شد. به در خانهاش هم رفتم اما آنجا را هم تخلیه کرده بود. همان موقع بود که فهمیدم او علاوه بر خیانت، از من کلاهبرداری هم کرده است. به همین خاطر از او شکایت دارم.
پس از اظهارات شاکی و در حالی که مأموران بهدنبال ردیابی متهم بودند، پسر دیگری به نام بهنام به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت: من شرکت صادرات و واردات دارم و چندی قبل با دختری به نام فرانک آشنا شدم و از آنجا که دختر زیبا و مهربانی بود به او علاقهمند شدم و رفتارهایش سبب شد اعتمادم نسبت به این دختر جلب شود. پس از چند هفته که از آشناییمان گذشته بود، فرانک از من خواست تا برایش خودرویی بگیرم و من هم چون او را دوست داشتم خودروی گرانقیمتی برایش خریدم چون هدفم ازدواج با او بود. دو – سه روز بعد به یکباره تلفن همراهش خاموش شد و خانهای را هم که میگفت مال خودش است خالی کرده بود و نشانی از او ندارم.
در ادامه شکایت مشابه دیگری هم ثبت شد و جمع شاکیهای پرونده به سه نفر رسید. بدین ترتیب مأموران پی بردند که متهم همزمان با سه مرد پولدار در ارتباط بوده است.
در بررسیها روشن شد فرانک با ترفندی خاص پسران پولدار را فریب میداده و به تله میانداخته و پس از آن که آنها را دلباخته خودش میکرده و اعتماد آنها جلب میشد از پسرها خودرو و طلا و جواهرات میگرفت و بعد از آن متواری میشد.
از اینرو برای مأموران محرز شد که با یک کلاهبردار حرفهای رو به رو هستند اما نتوانستند ردی از او پیدا کنند و در نهایت با تکمیل تحقیقات پرونده در حالی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد که قرار است متهم بزودی به اتهام کلاهبرداری بهصورت غیابی محاکمه شود.
۲۱۳۰۲