نام کشورهایی که در کنارِ نامِ ایرانِ بزرگ قرار گرفتهاند را دوباره بخوانیم؛ افغانستان، اریتره، سوریه و سودان. کشورهایی که در کنار انواع فقرها به فقر امنیت و ساختار ملی هم گرفتارند.
میان ایران عزیز با این امنیت و اقتدار، چه وجه مشترکی میتواند با این قبیل کشورها باشد که نام مردم ما در ردیف دوم جدول پناهندگی باشد؟ واقعا چه خبر است و پاسخ را از که باید گرفت؟ تازه پناه چویانِ اریتره و سوریه و سودان “کمتر” از ایرانیها هستند لذا در ردیفهای بعد از ما اسمشان آمده است.
معمولا پناهندگی، زاییده جنگ و ناامنی و ناامیدی از روزهای بهتر است اماایران نه جنگی داردو نه با ناامنی مواجه است. پس چه شده است که نگاهها چنین به سوی دیار بیگانه میرود؟ چه کسانی بذر ناامیدی کاشتند و چه گروهی به بذرهای کاشته شده آب میدهند و بعداز کاشت به داشت میپردازند تا به برداشتی چنین هولناک برسند؟
مهاجرت با شناخت و مطالعه و با هدف مشخص انجام میشود اما ما بیشتر در میان جوانان مان شاهد یک نوع فرار هستیم. فراری که یا بیسرانجام است یا سرانجامی تلخ دارد. وضعیت پناهندگی که از فرار هم بدتر است.
راستی به کجا داریم میرویم؟ آیا مسئولان محترم به مصائبی از این دست فکر میکنند؟ برای تکریم مردم و جلوگیری از ماجراهایی چنین تدبیر کردهاند آیا؟ دوباره اسم کشورها را مرور کنیم. ایران شبیه هیچکدام نیستند. ما هم نباید مثل مردم به ستم گرفتار شده آنان پا به فرار داشته باشیم. ما مردم ایرانیم، ایران بزرگ. ماجراهایی از این دست کوچکمان میکند.
۲۳۳۰۲