سیدحسن رزاز حتی قبر هم ندارد


به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند سینمایی «آخرین زنگی زمانه» به کارگردانی مهرداد خاکی که پیش‌تر در جشنواره سینماحقیقت و جشنواره فیلم عمار اکران شده و توانست فانوس بخش «تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دفاع مقدس» را از آن خود کند.

این مستند به معرفی و روایت زندگی سید حسن شجاعت معروف به سید حسن رزاز، باستانی کار و از نامدارترین پهلوانان تهران در دورهٔ قاجار و پهلوی می‌پردازد که به بهانه این شخصیت تاریخی روایتی از اتفاقات آن دوران نیز دارد.

«آخرین زنگی زمانه» به تازگی در پلتفرم هاشور به صورت آنلاین اکران شده است و به همین بهانه با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

با توجه به اینکه سید حسن رزاز امروز شخصیتی کمتر شناخته شده است، چطور با این شخصیت مواجه شدید و تصمیم گرفتید که مستندی درباره‌اش بسازید؟

پیش از ساخت «آخرین زنگی زمانه» من روی سوژه‌ای کار می‌کردم که مربوط به ورزش‌های زورخانه‌ای بود و در حین پرداختن به این سوژه بیشتر با این شخصیت آشنا شدم اما حتی پیش از این هم شناختی نسبت به سید حسن رزاز داشتم.

من در محله‌ای زندگی می‌کنم که به یاد دارم که در این محله یک زورخانه وجود داشت و همیشه آن نوای خوش زورخانه را در غروب‌های محله‌مان به یاد دارم. وقتی در دوران نوجوانی در زورخانه‌ها می‌گشتم همیشه یک اسم سر زبان‌ها بود و مخصوصاً قدیمی‌ها خیلی از او یاد می‌کردند و هر وقت می‌خواستند از مرام و معرفت حرف بزنند نام سید حسن بر زبانشان جاری بود. این نام کم‌کم توجهم را جلب کرد و برایم به شخصیت جذابی تبدیل شد و به همین دلیل تصمیم گرفتم بیشتر او را بشناسم، به سراغش رفتم تا ایشان را بشناسم.

اطلاعات بسیار کمی درباره سید حسن رزاز وجود دارد و همین اندک اطلاعات هم معمولاً نگاهی اسطوره‌ای به او دارد و من به عنوان مستندساز قصد داشتم پرداختی منطقی و بسیار قابل قبول درباره این شخصیت داشته باشم تا مخاطب با شخصیت واقعی این کاراکتر آشنا شود. به همین دلیل تحقیقاتم را با وسواس شروع کردم، چهار ماه زمان گذاشتم تا توانستم نوه سید حسن را پیدا کنم و در ادامه برای رسیدن به اطلاعاتی صحیح سعی کردم افرادی موجه را پیدا کنم که اطلاعاتی درباره این شخصیت دارند و واقعاً پیدا کردن افرادی که اطلاعاتی درباره سید حسن داشته باشند کار بسیار سختی بود.

به شخصی رسیدم که دایی‌اش نوچه سید حسن بود و پدرش هم با ایشان در ارتباط بود. پیدا کردن این افراد برای من خیلی مهم بود و با وجود سختی‌هایی که داشت سعی کردم به سراغ این افراد بروم تا اعتبار آنچه که در مستند مطرح می‌شود بالا باشد.

چه دغدغه‌ای باعث شد که این شخصیت فراموش شده را به جامعه امروز معرفی کنید؟

وقتی درباره سید حسن رزاز خواندم و تحقیق کردم به نظرم ایشان در زمانه خودش نماد انسانیت و آزادگی بود و مردم دغدغه‌اش بودند. او یک شخصیت ملی است که برای هر ایرانی می‌تواند غرورآفرین باشد. از طرفی این شخصیت با چنین ویژگی‌های مهم و بزرگی به دست تاریخ سپرده و فراموش شده بود و این اتفاق برای من تلخ بود و چون هیچ مستندسازی به سراغ او نرفته بود تصمیم گرفتم این مستند را بسازم.

نکته دیگر این است که سید حسن رزاز در برهه‌های مهم تاریخی حضور داشته و دغدغه‌های مردمی، انسانیت و آزادگی‌اش در بزنگاه‌های تاریخی برای من مسئله مهمی بود که به نظر من این شخصیت می‌توانست بهانه‌ای برای پرداختن به آن مفاهیم ارزشمند باشد.

رفتن به دل تاریخ و پرداختن به مفاهیمی چون آزادگی، انسانیت و مردمی بودن را برای مخاطب امروز چقدر حائز اهمیت می‌دانید؟

به نظر من ورق زدن تاریخ و مرور کردن گذشته همیشه ما را به امروزمان ربط می‌دهد و انسان می‌تواند مسیر زندگی‌اش را در دل تاریخ پیدا کند چون تاریخ می‌تواند به همان شکل تکرار شود و به نظر من سید حسن رزاز الگوی مناسبی برای درک این مفاهیم است. بازخوردهایی که من از مستند داشتم بسیار مثبت بود و به نظرم «آخرین زنگی زمانه» توانسته به مخاطبش حس غرور را منتقل کند.

با توجه به منابع اندکی که درباره شخصیت سید حسن رزاز وجود دارد، اسطوره‌زدایی از این شخصیت را چطور انجام دادید؟

برای من این نکته بسیار حائز اهمیت بود که از پرداخت اسطوره‌ای نسبت به این شخصیت فاصله بگیرم به همین دلیل به سراغ منابع موثق رفتم و با وجود سختی‌هایی که داشت نوه‌های ایشان را پیدا کردم و کسانی که ارتباط نزدیکی با ایشان داشتند را هم پیدا کردم و منابعی که به دستم رسیده بود هم بر واقعی بودن صحبت‌ها صحه بگذارد.

به نظر من پرداخت اسطوره‌ای نسبت به این شخصیت واقعی می‌توانست به فیلم و حتی به این شخصیت ضربه بزند. سید حسن رزاز امروز در بین عوام مردم شخصیتی ناشناخته است، اگر قرار بود من درباره تختی فیلم بسازم ذهنیت‌ها و شناخت‌هایی اندک درباره او وجود داشت اما این شخصیت را حتی ورزشکاران امروزی و حتی فعالان ورزش زورخانه‌ای هم نمی‌شناسند و همین ناشناخته بودن کار ما را سخت می‌کرد و ما نباید مثل یک شخصیت افسانه‌ای با او برخورد می‌کردیم هر چند که او ویژگی‌های اخلاقی بزرگی دارد که می‌تواند الگوی بزرگی باشد.

زندگی سید حسن رزاز در برهه‌های خاص تاریخی چقدر شما را بر آن داشت که به بهانه این شخصیت، اتفاقات تاریخی را هم دنبال کنید؟

اتفاقات آن زمان با زندگی سیدحسن رزاز تنیده شده بود و اتفاقاً یکی از ویژگی‌های این مستند همین مسئله است که با محوریت قرار دادن یک شخصیت روایتی تاریخی را هم دنبال می‌کند. او حتی تبعید می‌شود و شخصیت‌های مهمی در ماجراهای مختلف زندگی او نقشی ایفا می‌کنند، مثلاً وقتی جریانی سیاسی علیه سید حسن شکل می‌گیرد اتابک پادرمیانی می‌کند چرا که معتقد است آسیب زدن به او باعث می‌شود که پهلوانان زورخانه‌ای علیه حکومت وقت موضع بگیرند.

علت مرگ سیدحسن رزاز در مستند «آخرین زنگی زمانه» نامشخص باقی می‌ماند. آیا به دلیل قاطعی درباره علت مرگ ایشان نرسیدید؟

علت مرگ سید حسن رزاز بسیار مبهم است، عده‌ای معتقدند که او به دست رضاشاه به قتل رسیده، برخی مرگ او را کار حزب توده می‌دانستند، عده‌ای معتقد بودند که کار روستاییان است. حتی افراد نزدیک خانواده هم نمی‌دانند که ایشان به چه علت از دنیا رفت و همه چیز حدس و گمان‌هایی است که اطرافیان و کدخدای روستا می‌گویند و با قطعیت درباره مرگ سید حسن نمی‌توان صحبت کرد.

من در مستند اشاره‌ای به این نکته داشتم که مهم‌تر از پیدا کردن علت مرگ این شخصیت، از دست دادن او در دل تاریخ است.

شرایطی که سید حسن رزاز دارد در بسیاری موارد قابل مقایسه با امروز است. در این مستند ما ناخودآگاه به مقایسه افراد مطرح آن زمان و امروز می‌پردازیم و قیاس‌های دیگری هم اعم از عملکرد حوزه علمیه در آن زمان با امروز و همچنین مرام و مسلک ورزشکاران آن زمان و امروز در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود. چقدر این قیاس‌ها برای شما در مستند حائز اهمیت بود؟

من به برخی از این تفاوت‌ها توجه داشتم و قصد داشتم به مخاطبم نشان دهم که خیلی از دغدغه‌ها و شرایط و اشکال زندگی که در آن زمان وجود داشته امروز هم وجود دارد اما تفاوت‌هایی بین این دو دیده می‌شود که می‌تواند مورد توجه باشد و ما را به نتایج مهمی برساند. بنابراین این مقایسه‌ها برایم جذاب بود و دوست داشتم در فیلم وجود داشته باشد و مخاطب را به فکر وادار کند.

علاوه بر داستان اصلی فیلم آنچه که در قصه زندگی حاج حسن رزاز برایم مهم بود که در فیلم هم مطرح می‌شود رفاقتش با حاج محمدصادق بلورفروش بود. من سعی کردم این رفاقت را پر رنگ کنم چرا که واقعاً رفاقتی جذاب بود. چنین رابطه‌ای و چنین رفاقت‌هایی به نظر من امروز بسیار کمرنگ است و کم دیده می‌شود. سید حسن هیچ‌گاه با محمدصادق بلورفروش کشتی نگرفت چون او عده‌ای طرفدار داشت و اگر سید حسن موفق می‌شد که محمدصادق بلورفروش را زمین بزند خود به خود طرفداران ورزش زورخانه‌ای کم می‌شد. این رفاقت آنقدر زیبا است که پس از مرگ سید حسن رفیقش محمدصادق بلورفروش از این غم جانش را از دست می‌دهد.

در این مستند مخاطب می‌تواند متوجه شود که رفاقت‌هایی اینچنین چقدر امروز کمرنگ شده درحالیکه این رفاقت‌ها مملوء از زیبایی هستند.

چه قشری را مخاطب هدف «آخرین زنگی زمانه» می‌دانید؟

من این مستند را بیش از همه برای جوانان و نوجوانان مناسب می‌دانم و معتقدم که آن‌ها اصلی‌ترین مخاطبان آثار تاریخی هستند. ما باید این افراد مهم تاریخ‌مان را بشناسیم و کسانی چون سید حسن رزاز برای این نسل و حتی ورزشکاران ما می‌توانند الگوهای بزرگی باشند.

متأسفانه سید حسن رزاز قبر ندارد و در واقع محل دفن ایشان گم شده است. من دوست داشتم در مستندم به این موضوع هم بپردازم که البته در پایان مستند هم به آن اشاره کرده‌ام؛ پهلوانی که اسطوره مردم زمان خودش بوده متأسفانه امروز حتی قبر هم ندارد و بسیار گمنام است. در مقبره شیخ صدوق ابن بابویه سنگی زیر فرش‌ها وجود دارد که گفته می‌شود قبر ایشان است اما مشخص است که این سنگ فقط یک یادبود برای ایشان است و حداقل می‌توان آرامگاهی شکیل برای این شخصیت ساخت که یادش در بین مردم زنده بماند.

آیا از شرایط اکران آنلاین رضایت دارید؟

ما قرارداد اکران هم داشتیم، پروانه نمایش هم دریافت کردم اما تهیه‌کننده ترجیح داد که فیلم به صورت آنلاین اکران شود و فکر می‌کنم «آخرین زنگی زمانه» می‌توانست در سینماها هم به خوبی دیده شود اما به هر حال از دیده شدن این اثر خوشحالم و امیدوارم مخاطبان از این اثر استقبال کنند.



انتهای پیام/


Source link

فیلتر سرامیکی

حتما ببینید

گرامی داشت قربانیان حمله تروریستی ماگدبورگ در آلتن فورستری

۰۶ / ۱۰ / ۱۴۰۳ – ۰۰:۴۳:۳۸ طرفداران یونیون برلین در روز کریسمس به یاد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *