ایسنا/قزوین یک شاعر و طنزپرداز گفت: واژه طنز به جهت مفهومی یک واژه چندوجهی است که فرهنگ نویسان و لغتشناسان نیز معنای واحدی مقابل آن ننوشتهاند. طنز از خانوادهای متشکل از فکاهه، هجو و هزل است، اما همیشه یک سر و گردن بالاتر از سایر اعضای خانواده میایستد. طنزنویس نیش و نوش را در هم میآمیزد تا ناراستیها ناهنجاری را نقد کند و حماقتها و بلاهتها را اصلاح کند، طنز قطعاً تفکر برانگیز و اخلاقگراست.
خلیل جوادی در گفتوگو با ایسنا بابیان اینکه در ادبیات به چه نوع از آثاری طنز گفته میشود، اظهار کرد: سابقه تاریخی طنز فارسی و آثار فاخر طنز نویسان، در ادوار مختلف بیانگر این است که نخبگان صاحبقلم ایران در نثر و نظم آثار ویژه خلق کردهاند، از سعدی تا عبید زاکانی و حافظ، از علامه دهخدا تا ابوالفضل زرویی نصرآباد شاهکارها خلق کردهاند.
وی گفت: ژان باتیست طنزنویس نامدار فرانسوی جمله معروفی دارد که قابلتوجه و تفکر است، او میگوید «طنز اصلاح حماقتهای جامعه است» ازآنجاییکه طنزنویس نیشونوش را درهم میآمیزد تا ناراستیها و ناهنجاریها را نقد کند و حماقتها و بلاهتها را اصلاح کند، قطعاً تفکر برانگیز است.
جوادی با اشاره به طنز در ادبیات کلاسیک فارسی خاطرنشان کرد: اگر نگوییم صرفاً طنز، شوخطبعی و هجو و هزل از قدیمالایام در بیان نخبگان و خواص ایرانی بوده است. گرچه بسیاری رودکی را اولین شاعر فارسیزبان میشناسند، اما به گواه تذکرهها و کتب تاریخی، مانند تاریخالخلفا، تاریخ سیستان و احوال و اشعار رودکی به قلم سعید نفیسی، قبل از رودکی و در زمان خلفای بنیامیه در قرن اول هجری شاعری به نام «ابن مفرغ» که اصالتاً عرب بوده اما به دلیل سکونت در ایران فارسی آموخته بود، به زبان فارسی عبیدالله ابن زیاد و برادر او را با زبان هزل هجو کرده است.
وی افزود: از قرن چهار و با رونق گرفتن شعر پارسی به برکت وجود امرای سامانی، شاعرانی چون سوزنی سمرقندی سر برمیآورند که بیشتر به هجو و هزل شناخته میشدند. حتی در شاهنامهٔ فردوسی بهندرت رگههایی از طنز که نه تعمداً بلکه برآمده از خرد ذاتی و ضمیر ناخودآگاه حکیم طوس است، حس میشود.
این شاعر با اشاره به نمونههای کوتاهی از طنز در کلام سعدی و حافظ اظهار کرد: طنز به معنی واقعی در اشعار سعدی و حافظ و عبید زاکانی به اوج میرسد. بهعنوانمثال در گلستان سعدی آمده ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحب دلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت به خود چندین چرا همیدهی؟ گفت: ازبهر خدا میخوانم. گفت: ازبهر خدا مخوان. گر تو قرآن بر این نمط خوانی ببری رونق مسلمانی.
وی با بررسی اشعار حافظ بیان کرد: در شعر حافظ نیز طنز فراوان است. دوره حافظ از شبیهترین دورهها به دوره ماست. همانطور که میدانید، چند سال از عمر حافظ در حکومت اسلامی گذشته است. بعد از دورهٔ ایلخانیان با توجه به خلأ قدرتی که پس از مغولها به وجود آمده بود، در اقصا نقاط ایران حکومتهای ملوکالطوایفی سر برآوردند. یکی از اینها مرد خشن و متعصبی بود به نام امیر مبارزالدین که حکومتی هولانگیز و خونبار شبیه به همین داعش عصر خودمان در فارس ایجاد کرده بود که شخصاً خاطیان از خط خود را حد میزد و سر میبرید. در چنین روزگار سیاهی است که حافظ میگوید: درِ میخانه ببستند خدایا مپسند/ که درِ خانه تزویر و ریا بگشایند.
این شاعر طنزپرداز بابیان اینکه طنز را در هر قالبی و سبکی میشود ارائه داد اظهار کرد: شعر و نثر در آثار عبید زاکانی، دهخدا در اثر ارزشمند «چرند و پرند» به نثر و شاعرانی چون ایرج میرزا و ابولفضل زرویی به نظم دیده میشود. همچنین مفاهیم طنز در قالب فیلم و سریال و حتی موسیقی ارائهشده و مورد اقبال مردم بوده است.
وی با اشاره به اینکه لطیفه، طنز نیست یادآور شد: طنز تعریف خاص خود را دارد قبل از هر چیز، طنز نجیب و اخلاقگرا است. طنز را میشود در هر جمعی ارائه داد، فرقی نمیکند مخاطب زن باشد یا مرد، کودک باشد یا بزرگسال. طنز آن است که بشود در رسانههای عمومی مثل رادیو و تلویزیون و روزنامه منتشر کرد. هر وقت دیدید نمیتوانید مطلبی را برای پدر و مادر و یا فرزندانتان بخوانید، بدانید که آن مطلب در هر قالبی که باشد، طنز نیست. از دیگر ویژگیهای طنز خیرخواهی و اصلاحگری و حقجویی است. طنز خصوصیت آیینگی دارد، آنچه واقعیت دارد نشان میدهد، بیآنکه بترسد.
وظیفه طنز قبل از آنکه خنداندن باشد فهماندن است
جوادی در پاسخ به این سؤال که آیا در آثار جدی هم طنز دیده میشود اظهار کرد: بله به عبارتی «طنز شوخیبردار نیست» به باور من طنز باید خیلی جدی و عمیق باشد، وظیفه طنز قبل از آنکه خنداندن باشد فهماندن است. درجایی گفته بودم «طنز سرگرمی نیست، بلکه سرفهمی است» لازم میدانم این واقعیت تلخ را بگویم که وقتی در میان جمعی شعر طنز میخوانم، اگر احساس کنم بدون اینکه بفهمند میخندند، اشتیاقم برای ادامهٔ شعرخوانی از بین میرود.
وی در پاسخ به سؤال که آیا طنز همان کمدی است خاطرنشان کرد: واژه کمدی ریشه در زبان یونانی دارد اسم عامی است که ژانرهای مختلف شوخطبعی را زیر چتر خود قرار میدهد و اغلب در حوزهٔ نمایش مصطلح است. اگر هدف اصلی صرفاً خنداندن باشد، کمدی طنز نیست، اما اگر در ظاهر خندهدار باشد و در باطن تلنگری به تفکر مخاطب بزند، طنز میشود. بهعنوانمثال اگر هنرمند بزرگی مثل چارلی چاپلین را کمدین بنامیم، بله طنز همان کمدی است، اما اگر لودگیهای تهوعآور بعضی افراد وطنی و صداوسیمایی را کمدی بنامیم، خیر، طنز کمدی نیست.
این شاعر با اشاره به مخاطب کتابهای شعر طنز بیان کرد: سرانه مطالعه در ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته همیشه پایین بوده، در ده سال اخیر هم به دلیل پیدایش شبکههای اجتماعی و عادت مردم به ریزهخوانی و کوتاه خوانیهای طولانی، فروش کتاب شعر به پایینترین حد ممکن رسیده است. بهعنوانمثال کتاب محکمه الهی بنده در سال ۱۳۹۱، ۶۵ هزار نسخه فروش رفت، اما امروز هیچ ناشری همان کتاب را بیش از ۵۰۰ نسخه چاپ نمیکند.
وی در پاسخ به این سؤال که مفهوم طنز در حافظ و عبید و سعدی به چه مواردی تأکید دارد تصریح کرد: اگر بگویم این سه نفر معجزه خلقت هستند سخن گزافی نگفته و غلو نکردهام. قبل از اینکه جواب مستقیم سؤال را بدهم دلم میخواهد آنچه را که در خصوص این سه نفر سالها در ذهنم بوده با مخاطبین به اشتراک بگذارم.
این طنزپرداز بیان کرد: بارها این سؤال در ذهنم ایجادشده که چرا بعد از شش هفت قرن، دیگرکسی در حد و اندازهٔ سعدی و عبید و حافظ در این آبوخاک به وجود نیامده؟ و با خود میگویم خوش به حال مردم آن روزگار که خداوند با فاصلهٔ کم سه معجزه و سه شگفتی و سه اعجوبه را برایشان به وجود آورد.
وی گفت: باز از خود میپرسم که آیا مردم آن روزگار این فرستادگان ویژهٔ خالق هستی را بهدرستی درک میکردند؟ جوابی که به خود میدهم یک «نه» بزرگ اندوهبار است. مزارع گندم معمولاً یکشکل و همگن به نظر میرسد. اما گاهی در میان میلیاردها ساقهٔ گندم چند ساقه و سنبل را مشاهده میکنید که یک سر و گردن از همه ساقهها بلندتر است و این استثناست.
جوادی تصریح کرد: این سه تن در مزرعهٔ خلقت استثنا هستند. اما مفهوم طنز عبید و حافظ علیرغم فاصلهٔ اقلیمی و جغرافیایی به هم نزدیک است، هر دو نفر تیر طنزشان به سمت ریاکاری و جهل شلیک میشود. سعدی نیز اشتراکاتی با این ۲ دارد اما از جنس و رنگی دیگر است.
انتهای پیام