می‌گویید صادق بوقی؛ سال‌هاست با موسیقی این‌گونه برخود می‌شود/ تلویزیون حتی ساز را نشان نمی‌دهد

مهسا بهادری: «تبلیغات مبتذل ساسی به کمپین شادی پیرمرد رشتی باخت»، البته در شرایطی که صفحه صادق بوقی با ۱۲۸ هزار دنبال کننده در اینستاگرام بسته شد. البته پس از

نامش صادق بنا متجدد است، همان پیرمرد هفتاد ساله‌ای که موهایش را در هواداری از از تیم سپید رود رشت سفید کرده بود و بخاطر لیدری نام بوقی را پسوند اسمش گذاشتند، همان که در بازار رشت در کنار همشهریانش می‌خواند، ایروزی تنگ غروب آسمان، با تیرکمان، بوشومی انزلی میان با خاور، اگه دینی رشتیم، خیلی هم مشتیم، تاکسی برگشتیم، او او او او او، هل هله کن مره وله کن.

شادی این آهنگ زیبا بود و شاید یکی از دلایلش برآمدن آن موسیقی از دل فرهنگ یک قوم است که شادی عمومی را اشاعه می‌داد. مسئله ای که هم اکنون وجود دارد آن است که کم و بیش ابراز شادی در فضاهای خصوصی به رسمیت شناخته می‌شود ولی در خصوص شادی در فضاهای عمومی نه و همین گاهی اوقات باعث ایجاد چالش می‌شود.

صفحه این پیرمرد هم به دلیل هنجار شکنی بسته شد، اما مفهوم هنجار یکی از مفاهیم بنیادی علوم اجتماعی است. هر چند مانند سایر مفاهیم علوم اجتماعی، در اینجا تنوع تعاریف زیاد است ولی در کل منظور از هنجار به تعبیری؛ الگوهای غالب و پذیرفته شده رفتار در یک گروه اجتماعی است. معمولا در تعریف هنجار نگاه آماری هم وجود دارد یعنی به قواعد رفتاری اشاره دارد که تعداد بیشتری از اعضای یک گروه اجتماعی از آن پیروی می کنند. در این وضعیت هر کس از آن هنجارهای غالب تخطی کند هنجارشکن تعریف می‌شود. به همین دلیل و با تعریف بالا برخی از منتقدان و جامعه‌شناسان معتقدند که صادق بوقی هیچ هنجارشکنی انجام نداده است.

اما در مجموعه برای بررسی وضعیت موسیقی خیابانی، قدمت آن تاثیری که روی شادی مردم می‌گذارد و اهمیتش با سعید ذهنی، آهنگساز و مدرس دانشگاه به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

پیرو اتفاق اخیر که برای صادق بوقی درگیلان رخ داد تصوری از یک نوع موسیقی خیابانی به وجود آمده است؛ موسیقی خیابانی را چطور تعریف می‌کنید؟

موسیقی خیابانی موضوع تازه‌ای نیست و سابقه طولانی دارد. این فعالیت‌ها از قرون وسطی و رنسانس تا امروز تحت عناوین مختلفی وجود داشته است. وقتی افراد در قالب گروه‌های یک نفره،دونفر یا گروهی، قطعاتی از موسیقی را با استایل‌ها و سبک‌های مختلف بدون آن‌که هیچ توقعی از مخاطب بابت پرداخت هزینه داشته باشند، در محیط عمومی اجرا می‌کنند، موسیقی خیابانی اتفاق می‌افتد. اجراهای خیابانی فقط موسیقی‌های خیابانی نیستند، تئاتر خیابانی، جشنواره تئاترهای خیابانی، حرکات آکروباتیک، حرکات سیرکی و دلقکی، رقص‌های خیابانی و… هم انواع دیگری از اجراهای خیابانی هستند. پس وقتی درباره موسیقی خیابانی صحبت می‌کنیم درباره گروه موسیقی‌ای حرف می‌زنیم که چه در قالب آماتورو چه در قالب حرفه‌ای، نوازندگی یا آواز را برای عموم مردم بدون هیچ چشم داشتی از لحاظ هزینه اجرا می‌کنند. هدف این افراد هیچ وقت صرفا مالی نیست هرچند که اگر مخاطب احساس خوبی پیدا کند به عنوان پاداش و برای قدردانی مبلغی را به هنرمند هدیه می‌کند. گاهی شرایط برای ارائه برخی موسیقی‌ها فراهم نیست مثل موسیقی‌های فولکلور یا … و مخاطب عام زیادی ندارد پس عده‌ای ازموسیقیدان‌ها با اهداف پژوهشی این هنرها را میان مردم می‌برند تا آگاهی شنیداری و موسیقیایی‌اشان را بالاببرند، با این کار مردم را با انواع دیگر موسیقی آشتی می‌دهند. این اجراها گاهی حتی توسط گروه‌های حرفه‌ای و درجه یک موسیقی در کافه‌ها، میدان‌های اصلی، مال‌ها و فروشگاه‌های بزرگ برگزارمی‌شوند. مردم در اروپا و امریکا برای دیدن ارکستر سمفونیک و اپرا باید هزینه گزافی پرداخت کنند برخی از بزرگان موسیقی معتقدند نباید این نوع موسیقی فقط محدود به قشر مرفه شود به همین دلیل هر چند وقت یک بار این موسیقی را میان مردم می‌برند و در قالب تک نوازی یا اجرای قطعات سنگین کلاسیک، اپرایی و آوازی جمع می‌شوند و اجرا می‌کنند. به علت هزینه‌های بالای موسیقی‌های فاخر مردم بیشتر گرایش به سمت موسیقی های پاپ و … دارند که البته ایرادی به آن وارد نیست اما موزیسین‌های بزرگ می‌خواهند با این کار مردم را با موسیقی اصیل، غنی و عمیق ترآشنا کنند. در کشور خودمان برخی افراد با آموزش‌های ابتدایی و اولیه و در شرایط خیلی بد، قطعاتی را می‌آموزند و می‌نوازند که چندان تاثیرگذار نیست و موسیقی فاخری هم نیست این افراد به هر دلیلی به موسیقی رو آورده اند که بتوانند پولی کسب کنند و کارشان بیشتر به تکدی شبیه است موسیقی آن‌ها از موزیسین‌های خیابانی جداست و با آن قابل قیاس نیست.

اما وقتی افرادی جوان و با شخصیت و دارای سواد موسیقی در کوچه و خیابان‌های شهر، در حال نواختن سازهایی مثل سنتور و هنگدرام هستند. آن‌ها موسیقی درستی را ارائه می‌دهند. مخاطبانی دارند. حرفی برای گفتن دارند. موسیقی‌هایشان دارای معنی است و تکنیک خوبی دارند. این افراد نوازندگان و موزیسین‌های خیابانی ما محسوب می‌شوند.

می‌گویید صادق بوقی؛ سال‌هاست با موسیقی این‌گونه برخود می‌شود/ تلویزیون حتی ساز را نشان نمی‌دهد

فردی به نام «صادق بوقی» که روزگاری لیدر بوده، شعرهای محلی را در سطح خیابان می‌خواند و وایرال هم شد. چه ویژگی خاصی در آن شعر و نوع خوانش وجود داشت که تا این حد دیده شد و مگر چه ایرادی داشت که با آن برخورد قانونی صورت گرفت؟

من خودم شمالی هستم و اصالتا رشتی هستم و آقای بوقی را می‌شناسم که لیدر بوده و تقریبا فردی است که همه در رشت او را می‌شناسند.

اولا که گارد گرفتن دربرابر این جریان هم مثل گارد گرفتن دربرابر خیلی موارد دیگری که مورد بحث ما نیست اشتباه بسیار راهبردی است.سیستم به جای این‌که فضایی فراهم کند، مانع‌تراشی می‌کند. وقتی افراد از محل کار و تحصیلشان برمی‌گردند اگر در مسیر با گروه‌های موسیقی مواجه ‌شوند که قطعاتی را اجرا می‌کنند بسیاری از خشم‌ها و عصبانیت‌هایشان فروکش می‌کند وآرامش و بالانس روانی پیدا می‌کنند. عجیب است که مثل خیلی از موارد، با آن که نه حرف غیرعادی زده می‌شود و نه بحث سیاسی می‌شود و مردم سعی می‌کنند لحظاتی آرامش‌بخش وشاد برای خودشان ایجاد کنند، بازهم با آن برخوردهایی صورت می‌گیرد. در حالی‌که همه ما می‌دانیم مردم فشار زیادی را تحمل می‌کنند ولی با این‌حال باید برای تفریحی سالم و معمولی هم تاوان دهند. آقای بوقی کارغیر انسانی‌ای انجام نداده او فقط در فضای یک بازار محلی که شناخته شده است یک موسیقی محلی را با همراهی مردم به اجرا درآورده است کار او به عرف، شریعت و ناموس هیچ آسیبی نمی‌رساند.

نباید هنجارها طوری تعریف شوند که کارهایی به این سادگی، زیبایی و بی ریایی هنجار شکنی محسوب شوند ولی دزدی‌ها و اختلاس‌ها نادیده گرفته شودند. کجای دنیا دولت‌ها و سیستم‌ها با این‌که مردم بدون هیچ هزینه‌ای برای دولت، خودشان لحظات خوشی برا ایجاد کنند مخالفت می‌کنند. در مملکتی که این همه دزد و اختلاسگر وجود دارد، گرفتن و بازداشت کردن صادق بوقی با این سن و سال، خنده‌دار است در حالی‌که کار او به شریعت، دین و تفکر هیچ کسی لطمه‌ای وارد نمی‌کند. جامعه شدیدا نیاز به صداقت، رفتار بدون ریا و به موسیقی غیرسفارشی دارد و برای همین کار آقای بوقی بسیار زیاد دیده شد. قبلا هم شاهد چنین برخوردهایی بودیم. عده‌ای جوان در شهرهایی از ایران به عنوان نوازنده در کناری می‌نشستند و رفتار غیر عادی نداشتند و حتی حجابشان هم کامل بود و گیتار و هنگدرام می‌نواختند با آن‌ها هم برخورد شد .

در مملکت دانشجویان موسیقی زیادی فقط برای ویترین و بدون هیچ دستاوردی برای موسیقی کشور تولید می‌شود و این حرفی است که خود مسئولین هم بارها گفته‌اند. در کشور ما نشان دادن ساز غدغن است، خرید و فروش ساز با اکراه انجام می‌شود نسل‌های بعدی چطور با سازها آشنا شوند؟ دانشجوی موسیقی کنار دیواری می ایستد و ساز میزند و بچه ۶ ساله او را می‌بیند ممکن است همین موضوع باعث شود به خانواده اش بگوید که دوست دارد این کار را انجام دهد. دانشجوهایی که کنار خیابان موسیقی اجرا می‌کنند دنبال آن مقدار کم پولی که ما در پاکتشان می‌گذاریم نیستند بلکه می‌خواهند خدمت کنند. ما در اروپا نیستیم و از کودکستان موسیقی و رقص با فرزندانمان نیست این‌ دانشجوها از این طریق خدمت بزرگی به کشور می‌کنند. حالا که مسئولین سازها را در تلویزیون نشان نمی‌دهند حداقل بگذارند بچه‌ها در خیابان ساز ببینندهرچند که نمی‌دانم نشان دادن ساز چه ایرادی دارد و ما چند سال دیگرباید برای این چیزهای اولیه بجنگیم؟

باید یک شبکه یا دست کم یک برنامه مستقل برای موسیقی وجود داشته باشد. برنامه موسیقی رادیویی که اصلا مشخص نیست به چه نوع موسیقی‌ای می‌پردازد. تحلیل‌هایی هم که می گذارند اصلا به درد نمی‌خورد.

یک بار چندین سال قبل در دوره‌ای که آقای لاریجانی رییس تلویزیون بود و من مدت ۵ سال مدیر موسیقی انیمیشن تلویزیون بودم گفتم که صدا و سیما باید برنامه موسیقی داشته باشد و آیتم‌های پخش موسیقی با اسلایدهای گل وطبیعت، موسیقی نیست. باید برنامه‌ای وجود داشته باشد که مخاطب موسیقی بداند هرهفته در فلان روز دو ساعت قرار است یک برنامه اختصاصی موسیقی پخش شود همان طور که برنامه هفت برای سینما پخش می‌شود. هیچ برنامه‌ای برای موسیقی نداریم چون کسی نمی‌خواهد و دوست ندارد پس اگر تا این حد با موسیقی مخالفت وجود دارد بهتر است که دانشکده موسیقی و ارکستر سمفونیک تعطیل شود این‌که دانشجو بیاید و هزینه هم بپردازد اما درنهایت حق و اجازه نواختن نداشته باشد هیچ فایده‌ای ندارد.

کاری که آقای بوقی انجام داد به نوعی موسیقی خیابانی بود؟

وقتی با گویش محلی و موسیقی معروف گیلانی باشد فولکلور گیلانی محسوب می‌شود که به سبک خودش اجرا می‌کرد من نمی‌توانم بگویم که دقیقا چه نوع موسیقی ای است چون یک موسیقی و آواز محلی با همراهی مردم است که موزیک و ملودی دارد اما رپ، جز، پاپ ، راک و فاخر نیست و به نوعی موسیقی کوچه بازار است که شادی به وجود آورده است. همه این‌ها روزنه‌هایی است که برای ارائه موسیقی وجود دارد. شهرداری اگر سیاست فرهنگی داشته باشد باید خودش محل‌هایی مشخص در همه کلان شهرها به وجود بیاورد تا کسانی که موسیقی می‌داند آن‌جا بخوانند و بنوازند همه جای دنیا از استعدادها استفاده می‌کنند تا کارشان پیش رود اما در کشور ما حتی وقتی مردم خودشان این تفریحات را برای خودشان به وجود می‌آوردند مسئولین به جای حمایت، ممانعت می‌کنند. اتفاقی که در یک بازار محلی افتاد نشان دهنده آن بود که وضع مردم خوب است و ما مردم شادی هستیم چرا ما فقط مردمانی عزادار نشان داده شویم؟ مردم ایران این‌طور نیستند آن‌ها با همه مشکلاتی که دارند هنوز روحیه طنازی‌اشان را حفظ کرده‌اند اما متاسفانه مسئولین همین کورسوها را هم از بین می‌برند.

۲۴۵۲۴۵

فیلتر سرامیکی

حتما ببینید

گل‌های جذاب و نوستالژی از تقابل های اینتر و کالیاری

۰۸ / ۱۰ / ۱۴۰۳ – ۱۸:۵۱:۵۹ به بهانه تقابل تیم‌های اینتر و کالیاری در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *