دکتر جواد عشقی نژاد:
از موضوعات مهم برای این روزهای بازار سرمایه ایران، مسئله نرخ ارز و نرخ انرژی صنایع است. ابتدا کلام را با نرخ ارز آغاز کنیم .
نرخ دلار پس از آنکه به حوالی ۶۰ هزار تومان رسید و شاهد رشد ۱۰۰% در بازه زمانی ۴ ماه بودیم، این روزها در حوالی زیر ۵۰ هزار تومان بدون هیجان در حال خرید و فروش است. بنظر میرسد با توجه به گشایش های ارزی حاصل شده که توسط دولت در ۱ ماه اخیر به بازار مخابره شده، تمایل مردم به خرید دلار کاهش یافته و منتظرند در قیمتهای مناسبتر اقدام به خرید کنند.
با توجه به پیشبینی هایی که میشود، انتظار داریم نرخ دلار پس از خبر درمانی های اخیر، مجدد ترند صعودی به خود بگیرد و تا انتهای سال احتمال آن که سقف قبلی خود را باز پس بگیرد زیاد است.البته در صورتی که گشایش های حاصل شده در زمینه انتقال ارز و فروش نفت واقعیت داشته باشد، احتمال آن هم وجود دارد که دلار تا انتهای سال در همین نواحی بصورت ساید حرکت کند و البته آثار سالهای آتی در جای دیگر قابل مذاکره است.
برای جمع بندی می توان این گونه گفت که نرخ دلار بعنوان محرک اصلی بازار سرمایه احتمالا تا انتهای سال روند صعودی قبلی خود را ادامه خواهد داد و به سمت سقف قبلی میرود و همین موضوع میتواند عامل حرکت و صعود بورس شود. از طرفی مسائل مربوط به فروش ارز توسط شرکتهای صادرکننده و سیاست های دولت مبنی بر پایین نگه داشتن بازار متشکل ارزی، باعث می شود تاثیر افزایش نرخ ارز با تاخیر در سهام شرکت ها خود را نشان دهد ولی نکته ای که مشخص و قطعی است اینست که افزایش نرخ دلار، اثر خود را بر شرکت ها و قیمت سهام آن ها نشان می دهد.
اما مسئله با اهمیت دیگر بازار سهام در این روزها، نرخ گاز خوراک و گاز سوخت است. شایعه ها در ۲ روز اخیر حاکی از نرخ ۷ هزار تومانی برای گاز خوراک و گاز سوخت ۴ هزار تومانی برای صنایع فولادی و پتروشیمیهاست. نرخ های اعلامی به نظر می رسد سقف قیمت باشد اما بعید است که دولت از خیر این نرخ ها بگذرد و قیمتی پائین تر از این به صنایع بدهد.
نکته قابل تامل اینست که نرخ گاز در هنری هاب آمریکا ۸ سنت، در هاب آلبرتا ۶٫۷ سنت و بر اساس فرمول محاسبه نرخ گاز خوراک ۱۴ سنت است. به عبارت دیگر اگر پتروشیمی ها بخواهند با همان فرمول گاز، گاز خود را دریافت کنند، با دلار ۲۸۵۰۰ تومان برابر با ۳۹۹۰ تومان به ازای هر مترمکعب و با دلار ۳۸۰۰۰ تومان برابر با ۵۳۲۰ تومان به ازای هر مترمکعب می شود.
با نگاه دیگری به این موضوع می توان گفت، اگر قرار باشد نرخ گاز در ایران همانند آمریکا ۸ سنت باشد، نرخ گاز با دلار ۳۸۰۰۰ تومانی برابر با ۳۰۴۰ تومان به ازای هر مترمکعب می شود.
به عبارتی دقیق تر گاز تحویلی به پتروشیمی ها و سایر صنایع در ایران بیش از ۲ برابر گران تر از نرخ گاز در آمریکاست. امیدی نیست که حاکمیت و سازمان برنامه بودجه در نرخ های اعلام شده تعدیلی ایجاد کنند و دل خوش بودن به این موضوع خود اشتباه دیگری است، فقط می توان تحلیل کرد در بلند مدت و در صورت ادامه این سیاست ها توسط دولت طی سال های آتی، تمایل به سرمایه گذاری کاهش یابد و همانند دهه ۹۰ که خالص سرمایه گذاری منفی بود، پیش بینی می شود در صورت ادامه چنین سیاست گذاری های غلط ، روند منفی بودن سرمایه گذاری هم چنان ادامه می یابد و این روند در بلندمدت باعث عدم رشد اقتصادی در کشور می شود.به طور کلی می توان گفت سیاست های کلی اعم از سیاست های ارزی، تعیین نرخ گاز خوراک و … به نفع تولید کنندگان نیست و استمرار این موضوع موجب می شود که در بلند مدت شاهد بی میلی مردم برای سرمایه گذاری باشیم و روند خروج سرمایه از کشور شدت یابد، مگر آن که سیاست ها و طرز نگاه تغییر کند.