یک پیشنهاد خاص به مسعود پزشکیان/ چرا رسول خادم وزیر ورزش دولت چهاردهم نشود؟


در این بین، داستان وزارت ورزش هم چندان جدا‌ از مابقی ماجرا‌ نیست. درست است که این روزها این وزارت با وزیری از دولت قبل اداره می‌شود و بسیاری از سلامت او حرف می‌زنند، ولی با توجه به اختلاف دیدگاه‌های سیاسی، محتمل است که این وزارتخانه نیز دستخوش تغییر و تحول شود.

واقعیت این است که حتی پیش از مسجل‌شدن عنوان ریاست‌جمهوری مسعود پزشکیان، اسامی مختلفی به‌عنوان گزینه وزارت ورزش معرفی شده‌اند؛ خاصه آنکه در ستاد انتخاباتی او چند چهره مهم که پیش‌تر سابقه فعالیت سطح بالا در حوزه ورزش را داشته‌اند، دیده می‌شود. مثلا رضا صالحی‌امیری ‌یا مسعود سلطانی‌فر که یکی تا پای وزارت پیش رفت و دیگری هم وزیر شد.

با وجود چنین اسامی و مدیرانی که قبلا هم در این زمینه فعالیت کرده‌اند، سخت است بتوان‌ سراغ چهره‌های نوینی رفت؛ ولی اگر قرار باشد دولت پزشکیان با سایر دولت‌ها تفاوتی اساسی داشته باشد، نیاز به «هوای تازه» دارد.

پزشکیان با اظهارات شفاف و بیان ساده دیدگاهش درباره اداره کشور جلو آمده و بدیهی است که در این میان، سطح انتظارات از او بالاتر و صدالبته متفاوت‌تر باشد. مدیران کارآزموده‌ای در ستاد او حضور داشته‌اند که در بحث نمایندگی به خوبی برای پزشکیان ایفای نقش کرده‌اند؛ ولی اگر قرار باشد دولت پزشکیان گامی رو به جلو بردارد، به نظر می‌رسد معرفی چهره‌های کاریزماتیک و مردمی، اجتناب‌‌ناپذیر است.

دقیقا به همین دلیل است که این روزها چند اسم مهم به‌عنوان گزینه وزارت ورزش معرفی می‌شوند که در رأس آنها می‌توان به علی دایی و رسول خادم اشاره کرد. وجه اشتراک این دو اسطوره ورزش ایران به قدری زیاد است که نیاز به برشمردن آنها نیست، اما‌ «مردمی»‌بودن آنها، بارزترین این صفات است.

درباره علی دایی تقریبا شرایط مشخص است؛ او بنا بر وصیت‌نامه پدرش، وعده داده ‌هرگز وارد سیاست نشود. فعالیت‌های پیشین او در دوران حرفه‌ای‌اش نیز مؤید این امر است. این موضوع بدون در نظر گرفتن علاقه و سلیقه شخصی علی دایی است که بخواهد با دولتی فعالیت کند یا خیر.

شرایط ولی درباره شخصی مثل رسول خادم کاملا متفاوت‌تر از علی دایی است. رسول، ورزشکاری برآمده از دل مردم است. او یک مدال طلای المپیک دارد که در کشتی تاریخ‌ساز است و پس از انقلاب طلسم‌شکن. بدون در نظر گرفتن مدال‌های جهانی‌اش، دیگر مدال برنز او در المپیک نیز بیانگر این است که به قدر کافی بر گردن ورزش ایران حق دارد. منهای این دو مورد، به لحاظ مدیریت ورزشی هم پرسابقه است؛ هدایت تیم ملی کشتی آزاد ایران از یک سو و ریاست این فدراسیون کشتی از سوی دیگر، او را آشنا با فضای مدیریت ورزش کرده است. تازه اینها منهای پست‌های ریز و درشتی است که در عرصه مدیریت در بدنه کمیته ملی المپیک داشته است.

با‌این‌حال، نکته‌ای که رسول خادم را از علی دایی در این بین متمایز می‌کند، تحصیلات و فعالیت سیاسی است. رسول خادم علوم سیاسی و روابط بین‌الملل خوانده و درک خوبی از مسائل سیاسی دارد. در کنار این موضوع، برگ برنده‌ای که می‌تواند تبدیل به سندی برای مسعود پزشکیان شود تا او را تبدیل به یک گزینه اصلی کند، فعالیتش در شورای شهر در دو دوره است؛ او در دوره‌های دوم و سوم شورای شهر حضور داشته که در این بین ریاست دو کمیسیون را هم در دست داشته که اولی کمیسیون فرهنگی-اجتماعی است و دیگری کمیسیون برنامه و بودجه.

پس تا همین‌جا، رسول خادم می‌تواند‌ متمایزترین چهره برای پست وزارت ورزش باشد؛ او تحصیل‌کرده است، ورزشکار و مربی بوده، مقام آورده، فعالیت سیاسی داشته و با مسائل اجتماعی و اقتصادی هم آشنا‌ست.

رسول حتی تا نشستن روی صندلی شهرداری تهران هم پیش رفت و اگر فقط چند رأی کمتر از محمدباقر قالیباف نمی‌آورد، می‌توانست به این مهم هم برسد.

تا به اینجا شاید تصور شود چنین ویژگی‌هایی را که نزد رسول خادم است، سایر مدیران مدنظر مسعود پزشکیان برای احراز پست وزارت هم داشته باشند، اما رسول برگ برنده‌ای دارد که بعید است سایر گزینه‌ها آنها را در اختیار داشته باشند؛ مردمی‌بودن.

درست در همین روزها و شاید بسیاری از روزهای دیگر که تعدادی از چهره‌های مطرح در حوزه‌های مختلف درگیر بیزینس‌های سودآور یا رایزنی برای رسیدن به مقام‌های مختلف و متعدد هستند، رسول خادم کمر همت بسته و دغدغه‌اش فراتر از مسائل مادی و دنیوی، دستگیری از نیازمندان است.

رسول به جای خوشی، هرجا مصیبتی باشد، در صف اول است.‌ در شرایطی که بسیاری از مدیران دولتی تمایلی به بالا‌زدن آستین برای رفع و رجوع‌کردن مشکلات مردم در روستاهای دور‌افتاده ندارند، او شخصا در سیستان‌و‌بلوچستان به همراه تعدادی دیگر از چهره‌های سرشناس ورزش، در پی حل‌کردن معضلات است. از اینکه خودش گونی آرد حمل کند‌ یا اینکه یخچال و گاز روی کمرش بگذارد و به دست نیازمندان برساند، ابایی ندارد. اسمش را هم که وقف خیریه‌های متعدد در این زمینه کرده و اگر هم کسی بخواهد به او دسترسی داشته باشد، محتمل‌ترین مکان برای یافتنش، نزد همین نیازمندان است.

مردمی‌بودنش‌ از جنس شعارهای تلویزیونی و انتخاباتی نیست، بلکه او به معنای واقعی کلمه بین مردم است و درد آنها را لمس کرده است. پس‌ چه کسی برای دولت کارآمدتر از فردی که بین مردم است و درد آنها را از نزدیک می‌شناسد؟

شاید مرور همین چند خطی که در بالا رفت، کافی باشد تا رسول خادم تبدیل به بزرگ‌ترین قمار دولت پزشکیان شود. بعید است البته رسول دل در گرو‌ چنین مقامی داشته باشد، اما اصل داستان این است که اگر دولت پزشکیان از یک سو و فردای ایران از سوی دیگر قرار است متفاوت باشند، باید به هر وسیله‌ای شده چنین افرادی را که در عین قهرمان و متخصص‌بودن، بین مردم حضور داشته و درد نیازمندان را با پوست و گوشت چشیده‌اند، پای کار آورد؛ حتی اگر نیاز باشد برای داشتن آنها محدودیت‌ها را برداشت و مجوزهای لازم را گرفت.


انتهای پیام/


Source link

فیلتر سرامیکی

حتما ببینید

گل چهارم بارسلونا به ستاره سرخ توسط رافینیا

اخبار از پلیکان تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *