سوژه هفته: بورس دستوری به روایت تصویر
خوشمان بیاید یا نیاید، آنچه که منجر به سود و زیان بسیاری از ما فعالین بازار سرمایه میشود، میزان هوش، آگاهی، سواد و تسلط بر روانشناسی بازار نیست بلکه عملکرد ما در بازار سرمایه، وابستگی زیادی به تصمیمات مدیران دولتی (اکثرا کم سواد) دارد، پس خودتان را خیلی سرزنش نکنید.
شوربختانه دخالتهای دولت در بازار سرمایه دیگر به کلیت بازار محدود نمیشود و این روزها، دولت به واسطه بکار گماشتن نیروهای دولتی در نهادهای تصمیم گیرنده، حتی در جزئیات و روند معاملات بازار سرمایه نیز دخالتهایی جدی دارد.
بورسنیوز؛
احتمالا بارها و بارها در خصوص بورس دستوری و مداخلاتی که دولتهای مختلف در مکانیزم بازار سرمایه داشته اند، شنیده اید. متاسفانه، علیرغم آنکه دوست نداریم، باور کنیم که در بازاری کاملا ساختگی و تصنعی فعالیت داریم، اما حقیقت همان چیزی است که به آن بورس دستوری و کنترل شده میگویند.
اصولا بورس دستوری و کنترل شده را میتوان از ۲ منظر مختلف مورد بررسی قرار داد:
۱-کنترل کلان بازار سرمایه ۲- کنترل در جزئیات (کنترل معاملات و زیباسازی شاخص کل)
احتمالا کمتر فعالی در بازار سرمایه کشور، متوجه کنترلهای کلان دولت در این بازار نشده باشد و تقریبا همه میدانند که تصمیم گیرنده و هدایت کننده اصلی جریان سرمایه در بازار سرمایه کشور، دولت میباشد.
درست مشابه دخالتهای دولت در تمامی ابعاد زندگی شخصیتان اعم از تفریحاتتان، پوششتان، اوقات فراغتتان و …، نرخ بازده سرمایه گذاری و حتی مثبت بودن و نبودن شاخص روزانه بازار بورس هم به دولت بستگی دارد.
اگر دولتها ذینفع باشند و خوششان بیاید، هر روز چند نفر را برای مصاحبه در خصوص لزوم سرمایه گذاری مردم در بازار مولد و کمک به اقتصاد تولید محور به رادیو و تلویزیون میفرستند و اگر دولتها ذینفع نباشند و یا خیلی چیزی از بازار سرمایه نفهمند، با تغییر فرمولهای نرخ خوراک پتروشیمی، سود بانک ها، محصول پالایشگاهها و حتی انتشار اوراق ۳۰ درصدی، منجر به زیان بسیاری از سرمایه گذاران میگردند.
یک هفته شاهد چهره مغموم وزیر اقتصاد و صحبت در خصوص تلاش برای تغییر نرخ خوراک پتروشیمیها در راستای حمایت از بازار سرمایه هستیم و هفته بعد شاهد چهره مشعوف ایشان از فروش ۲۰۰.۰۰۰ میلیارد تومان اوراق مشارکت ۳۰ درصد.
یک هفته شاهد اخبار خوش مسئولین در خصوص اصلاح قانون تجدید ارزیابی دارایی شرکتها هستیم و هفته بعد شاهد اصلاح نرخ محصولات پالایشگاه ها.
به عبارتی دولت به راحتی و با صدور ابلاغیههایی ساده میتواند صدها هزار میلیاردتومان سود شرکتها و سرمایهگذاران فعال در بازار سرمایه را کاهش دهد و یا میتواند با اصلاح و وضع قوانین سادهای نظیر تجدید ارزیابی دارایی ها، منجر به رشد مقطعی بازار سرمایه گردد.
خوشمان بیاید یا نیاید، آنچه که منجر به سود و زیان بسیاری از ما فعالین بازار سرمایه میشود، میزان هوش، آگاهی، سواد و تسلط بر روانشناسی بازار نیست بلکه عملکرد ما در بازار سرمایه، وابستگی زیادی به تصمیمات مدیران دولتی (اکثرا کم سواد) دارد، پس خودتان را خیلی سرزنش نکنید.
شوربختانه دخالتهای دولت در بازار سرمایه دیگر به کلیت بازار محدود نمیشود و این روزها، دولت به واسطه بکار گماشتن نیروهای دولتی در نهادهای تصمیم گیرنده، حتی در جزئیات و روند معاملات بازار سرمایه نیز دخالتهایی جدی دارد.
برخی روزها ۹۰ درصد سهام بازار منفی هستند، ولی به لطف سفارشگذاریهای عجیب دوستان در نمادهایی که همه میشناسید، شاخص کل مثبت است و برخی روزها ۹۰ درصد سهام بازار مثبت معامله میشوند، اما شاخص منفی است.
یک روز ۷۰۰ میلیون سفارش خرید در یک نماد خودرویی میگذارند و یا با یک معامله بلوکی مثلا در نماد فارس شاخص را هزاران واحد مثبت میکنند و روزی دیگر، با یک بازگشایی دیر هنگام در فلان نماد، شاخص را هزاران واحد منفی میکنند.
البته این موضوع صرفا مربوط به این دولت و مدیران کنونی نهادهای بازار سرمایه کشور نمیباشد و در سالهای گذشته نیز، به وضوح شاهد نمونههایی از دخالتهای مستقیم در مکانیزم طبیعی بازار سرمایه بوده ایم.
کم کردن دامنه نوسان منفی سهام در زمان عبد تبریزی، محدودیتهای فروش در دوره فطانت، افزایش اعتبارات خرید در دوره قالیباف اصل و …، همه طرحهای کارشناسی نشده و موقتی بودند که جز به افزایش بیاعتمادی و طولانیتر شدن رکود بازار منجر نشدند.
در این راستا، مدیران کنونی سازمان بورس و شرکت بورس نیز با طرح ممنوعیت فروش سهام توسط بازارگردانان و توقف عرضههای اولیه، نشان دادند که دولت تصمیم دارد حتی در معاملات و روند روزانه بازار سرمایه هم دخالت کند.
مگر نه اینکه تا دیروز همه مدیران بازار سرمایه با خوشحالی از نقش درخشان بازارگردانان و صندوقهای بازارگردانی در افزایش نقدشوندگی سهام موجود در بازار سرمایه مصاحبه میکردند؟
مگر نه اینکه شاهد وضع قوانین سخت گیرانه برای شرکت ها، در خصوص انتخاب بازارگردان در بازار سرمایه بودیم؟
اما اکنون چه شده که بازارگردانان نباید سفارشات فروش خود را در سامانه معاملات ثبت کنند؟
در اینکه ما نیز همچون بسیاری از سرمایه گذاران بازار یکطرفه بورس ایران، بدمان نمیآید مقدار عرضهها در نمادهای مختلف کم باشد، شکی نیست، اما اگر قرار باشد هر بار و در شرایط مختلف بازار شاهد اتخاذ تصمیمات سلیقهای و غیر کارشناسی مدیران و تصمیم گیران بازار سرمایه باشیم که باید فاتحه بازار بورس کشور را خواند.
به نظر شما در شرایطی که بسیاری از شرکتهای آینده دار و سودده فعال در بازار سرمایه کشور با نسبتهای پی برای (P/E) ۴ یا ۵ معامله میشوند، تا کی میبایست نظاره گر ثبت سفارشات عجیب و چند صد میلیونی در نمادهای بیکیفیت ( مانند بعضی نمادهای خودرویی)، از سوی دوستان باشیم؟
تا کی میبایست شاهد انجام معاملات بلوکی در نمادهای بزرگ بازار سرمایه در راستای زیبا سازی شاخص کل باشیم؟
آیا پس از سالها رفتوآمد و تعویض نیروها و مدیران نهادهای تصمیم گیرنده بازارسرمایه، همچنان میبایست شاهد استفاده از سیاستهای نخ نمای محدودیتهای فروش، افزایش اعتبار خرید، اخطار به فروشندگان در نمادهای اصلی و … باشیم؟
حالا متوجه میشوید که چرا پس از سالها بحث و اخذ مجوزات مختلف، سازمان بورس شجاعت پیاده سازی ابزارهای پر کاربردی نظیر فروش استقراضی را ندارد؟
آیا بازار دو طرفه را میتوان به این راحتی دستکاری کرد؟
اگر خبری از رشد شاخص کل با روشهای محاسباتی غلط نباشد؛ مدیران، مسئولین و نمایندههای مجلس چگونه از کارنامه بازار سرمایهای خود دفاع کنند؟
آیا اگر بازار سرمایه دو طرفه و سرمایه گذاران از نزول بازار هم منفعت کسب کنند، میتوان طرحهای محدودیتهای فروش و یا خرید را به این راحتی در بازار پیاده کرد؟
چرا انگار همه چیز در اینجا مصنوعی و دستوری شده است؟
اصولا چیزی به اسم اختیار انسان در اینجا تعریف شده است؟
پایان مطلب