حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی، کارشناس مذهبی درمورد مراحل علاقهمندی به خداوند متعال بیان کرد: اولاً اگر انسان معرفت پیدا کند محبت هم پیدا مىشود و وقتى محبت پیدا شد انسان نمىتواند به یاد محبوبش نباشد؛ لذا کوشش کنید معرفتتان را به ذات مقدس پروردگار از طریق فکر در آیات آفاقیه و انفسیه زیاد کنید. مقدارى در خودتان فکر کنید، در نعمتهاى پروردگار فکر کنید، یک مقدارى هم از روایات و گفتههاى دانشمندان کمک بگیرید، چون وقتى معرفت زیاد شود خواهناخواه محبت هم زیاد مى شود.
وی افزود: اینها که عشق مجازى دارند همینطور که نشستهاند دائم به فکر معشوقشان هستند و حتى یک لحظه هم مخصوصاً اگر دور از هم افتاده باشند از یاد یکدیگر غافل نمىشوند. اگر چنین حالتى پیدا شود انسان همیشه یاد خدا هست و او را فراموش نمىکند.
این کارشناس مذهبی گفت: یکى از صفات مومن و علائم مومن این است که خداوند را بیشتر از همه چیز دوست داشته باشد. کسانى که ایمان به خداوند دارند حبّشان به خداى تعالى شدیدتر است تا دیگر افراد و نقطهى حساس محبتشان تعلق به ذات اقدس متعال دارد و هر چیزى که تعلقش به خداوند بیشتر باشد آن چیز را بیشتر دوست دارند. اگر محبت انسان حساب شده باشد طبعاً محبت و علاقه به متعلقات محبوب هم دارد. یعنى هر چیزى که تعلقش به محبوب بیشتر باشد بیشتر دوست دارد و هر چیزى که تعلقش به محبوب کمتر باشد کمتر دوست دارد.
محبت اطاعت به همراه میآورد
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی تصریح کرد: باید بدانیم که محبت به خداوند بدون اطاعت و عبادت خدا امکان پذیر نیست. البته عبادت دو مرحله دارد انجام واجبات و ترک محرمات و انجام مستحبات و ترک مکروحات و مرحله دوم همان مرحله عشق عرفانى است.
وی افزود: مستحب از حب است. یعنى اعمالى که انسان از روى محبت انجام مىدهد. انجام مستحبات در حقیقت عشقورزى با محبوب هستى است و راه نهایى رابطه عاشقانه با خداوند و تقویت محبت به او است. ما مىگوییم خدا را دوست داریم در حالىکه در عمل شاید خداوند در صف آخر باشد به جهت اینکه ما محبتمان به هر چیزى بیشتر باشد به همانچیز بیشتر اهمیت مىدهیم. مثلاً گاهى انسان به خاطر زن و فرزند و زندگى و حتى رفیق به معصیت مىافتد و گاه گاهى هم متوجه معصیتش مىشود و بعد هم مىگوید: خدا چه کار کند فلانى را که مرا به معصیت انداخت.
این کارشناس مذهبی گفت: محبت زن و فرزند و مال و ثروت نباید انسان را از خداوند دور کنند بلکه اینها باید وسیلهاى باشند که انسان را به خداوند نزدیک کنند.
خداى تعالى در قرآن شریف مى فرماید:
« قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ » «بگو آیا پدران و یا فرزندانتان و یا اموالتان نزد شما محبوب ترند یا خدا؟»
اگر کسى محبت به خدا نداشته باشد و یا محبتش به پروردگار متعال کم باشد و در این مرحله بماند مثل مرده اى است متحرک که در مادیات و محبت به غیر خدا مُرده است، در حالىکه انسان باید به خداوند و بعد به متعلقاتش عشق بورزد.
خوب شاید کسی سوال کند: متعلقات خدا چه هستند؟
باید گفت: مهمترین متعلقات خدا، دستورات خداوند هستند که از لسان مبارک انبیاء و اولیاء و ائمه هدی به ما رسیده اند. یکی از همین دستورات، فرامینی است که خداوند متعال در شب معراج به خاتم الانبیاء صل الله علیه وآله والسلم فرمودند.
تقویت محبت خداوند در حدیث معراج
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: « یا اَحْمَدُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ قالَ اُحِبُّ اللّهَ اَحَبَّنى، حَتّى یَأْخُذَ قُوتاً وَ یَلْبِسَ دُوناً وَ یَنامَ سُجُوداً وَ یُطیلَ قِیاماً وَ یَلْزَمَ صَمْتاً»« اى محمد چنان نیست که هر کس گفت خدا را دوست مىدارم، دوستدار من است، مگر اینکه به اندکى غذا اکتفا کند و به مختصر لباسى قناعت جوید و خوابش به سجده باشد و قیام نماز را طول دهد و به سکوت روى آورد.»
شرح روایت معراجیه
این کارشناس مذهبی افزود: مدعیان محبت خدا فراوانند، چرا که هر کالاى نفیسى مدعى فراوان دارد و چه کالایى نفیستر از محبت خداست؟ همه پیروان ادیان و مکتبهاى الهى دم از محبت خدا مىزنند، اما چنان نیست که همه به واقع، دوستدار خدا باشند.
وی افزود: محبت خدا آثار و فرایندهاى خاص خود را دارد و ظهور آنها در رفتار، اعمال و حالات افراد نشانه محبت به خداست. از جمله آن آثار که در این حدیث ذکر شده، اکتفا به غذاى اندک است. خداوند مىفرمایند: « کسى مرا دوست مىدارد که در دنیا به غذا و قوتى که براى ادامه حیات و زندگى او ضرورى است، بسنده کند و توجهى به لذایذ و عیش و نوش دنیا نداشته، تنها در اندیشه انجام وظایف خود باشد و نیز، براى خود لباس ارزان قیمت برگزیند، نه لباس فاخر و گران قیمت. آن قدر در سجده بماند که خوابش ببرد و نمازش را طولانى گرداند و پیوسته با سکوت ملازم گردد.»
ارتباط ساده زیستی و محبت خدا
این کارشناس مذهبی اظهار کرد: ارتباط برخى از رفتارها با محبت خدا روشن است، ولى برخى دیگر نیاز به توضیح دارند: اینکه سفارش شده، زندگى محب خدا ساده باشد و به اندازهاى غذا تناول کند که براى سلامتى و توانمندى او ضرورى است و در گزینش لباس مقتصدانه رفتار کند و به دنبال لباسهاى فاخر و گرانقیمت نباشد، بدین جهت است که براى تحصیل و به دست آوردن آنها باید وقت و سرمایه و نیرو صرف شود.
او ادامه داد: براى تهیه غذا و لباس بهتر باید پول بیشترى به دست آورد و شکى نیست که زیاده طلبى در این امور بدین معناست که گوشه دلش به دنیا بند است و غیر از خدا به امور دیگر نیز علاقه دارد. از اینکه دوست دارد ظاهرش آراسته باشد و غذاى لذیذى تناول کند، معلوم مىشود دلش متوجه لذایذ دنیا، خوراک و پوشاک است و مسلماً چنین دلى جایگاه محبت خدا نیست.
رابطه سجده و قیام طولانى با محبت خدا
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: رابطه سجده و قیام طولانى با محبت خدا خیلى روشن است، وقتى انسان محبوبى دارد، دوست مىدارد هر چه بیشتر با او انس گیرد و انس گرفتن با خدا به عبادت و نماز است. هر چه انسان خدا را بیشتر دوست داشته باشد، سعى مىکند بیشتر در حضور او باشد و از نماز و مناجات خسته نمىشود.
وی افزود: اگر انسان از طولانى گشتن نماز خسته مىشود و مىخواهد هر چه زودتر نمازش تمام شود، معلوم مىشود محبت خدا در دلش رسوخ نکرده است و با خدا انس ندارد والا از نماز خسته نمىشد مگر عاشق از مجالست و گفتوگو و انس با معشوق خود خسته مىشود؟
عبادت پیامبر اکرم (ص)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: در حالات پیامبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم آمده است که آنقدر قیام نماز را طول مىدادند که پاهاى مبارکشان ورم مىکرد و آنقدر سجده ایشان طول مىکشید که از حال مىرفتند.
عبادت اویس قرنی
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: در احوال اویس قرنى، صحابى پاکباخته رسول اللّه نیز آمده است که گاهى شبها را تا صبح به سجده مىگذراند و مىگفت: «هذِهِ لَیْلَهُ السُّجُودِ» و گاهى شب را تا صبح به رکوع مىگذراند و مىفرمود: «هذِهِ لَیْلَهُ الرُّکُوعِ» و نیز، گاهى شبها را به قیام مىگذراند.
خستگی با عشق یکجا جمع نمیشود
او گفت: وقتى عشق و محبت زیاد باشد، خستگى معنا ندارد و هر چه انسان بیشتر با خدا انس گیرد بیشتر لذت مىبرد. از جمله سفارشهاى خداوند، در این بخش پایانى حدیث، رعایت سکوت است: طبیعى است وقتى انسان کسى را دوست مىدارد، پیوسته مىخواهد دلش متوجه او باشد و سعى مىکند در حضور او توجهاش بدو متمرکز شود، در غیاب او نیز یاد او بر دلش حاکم است. بدیهى است براى رسیدن به این منظور باید سکوت پیشه سازد، چون حرف زدن برجستهترین عاملى است که موجب پراکندگى خاطر و حواس مىشود.
حضور قلب در نماز
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی افزود: یکى از فضلا از مرحوم علامه طباطبایى رحمت الله علیه سوال کرد: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ مرحوم علامه در جواب فرمودند: کم حرف بزن. پس اگر انسان بخواهد حواسش تمرکز یابد و دلش تنها متوجه خدا و محبوبش باشد، باید کم حرف بزند، وقتى زیاد حرف مىزند توجهاش به این سو و آن سو جلب شده و پراکنده خاطر میشود، نمىتواند توجهاش را متمرکز سازد. پس دوستان خدا با سکوت ملازمند، چرا که دلشان پیوسته متوجه اوست و اگر بخواهند حرف بزنند توجه شان پراکنده مىشود.
«وَ یَتَوَکَّلَ عَلَىَّ وَ یَبْکِىَ کَثیراً وَ یُقِلَّ ضِحْکاً وَ یُخالِفَ هواهُ»
(دوستدار من کسى است که) بر من توکل نماید و زیاد بگرید و کم بخندد و با هواى خود مخالفت کند.
ان شاءالله، همه ما از این فرصت ماه مبارک بهره برده و این ویژگیها را در خود زنده و پرورش دهیم.