صبح نوزدهم فروردین سال ۱۴۰۱ گزارش سقوط مرگبار زن ۳۲ سالهای به نام مریم از ساختمانی در پاکدشت به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اعلام شد. پس از آن مأموران بلافاصله راهی محل شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد وی از طبقه سوم به پایین افتاده است که جسدش با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای کشف علت این سقوط مرگبار آغاز شد.
امیر همسر ۴۱ ساله مریم در تشریح ماجرا به مأموران گفت: همسرم معلم بود و از مدتی قبل به دلایل نامعلومی دچار افسردگی شده بود. صبح روز حادثه هم مقابل چشمان من دست به خودکشی زد و خودش را از طبقه سوم به پایین انداخت.
بعد از آن مأموران برای راستیآزمایی اظهارات او به سراغ همسایههای این زوج رفتند و مشخص شد آنها از مدتها قبل با هم اختلاف داشتهاند؛ موضوعی که فرضیه قربانی شدن زن جوان به خاطر اختلافهای خانوادگی را پررنگ کرد.
همسایهها بهاتفاق عنوان کردند که این زوج بارها با هم درگیر شده و صبح روز حادثه هم صدای دعوا و درگیری آنها را شنیده بودند تا اینکه دقایقی بعد صدای مهیبی شنیدند و متوجه شدند مریم از پنجره آپارتمانشان به پایین سقوط کرده است.
پس از آن مأموران بار دیگر امیر را تحت بازجویی قرار دادند، اما او مدعی شد همسایهها دروغ گفتهاند و وی هیچ اختلاف و درگیریای با همسرش نداشته است.
در حالی که امیر منکر اتهام دست داشتن در مرگ همسرش بود، مأموران با رصد دوربینهای مداربسته ساختمان دریافتند که مرد جوان ۷ دقیقه بعد از سقوط همسرش بالای سر وی حاضر شده بود. به این ترتیب دستور بازداشت او صادر شد و تحت بازجویی فنی قرار گرفت، اما وی اینبار هم مدعی شد نقشی در مرگ همسرش نداشته و او ناخواسته به پایین سقوط کرده است.
وی در ادعایی تازه گفت: من و مریم دو فرزند داریم و در طول زندگیمان هم هیچگاه اختلاف عمیقی باهم نداشتیم. حتی شب قبل از این ماجرا در خانهمان میهمانی گرفته بودیم و تا دیروقت بیدار بودیم، اما صبح وقتی مریم بیدار شد، حال روحی خوبی نداشت، میخواستم او را به درمانگاه برسانم، اما قبول نکرد و به یکباره حالش در آشپزخانه بد شد و روی کابینت نشست. میخواستم او را از روی کابینت بلند کنم که ناخواسته از دستم سر خورد و از پنجره آشپزخانه به داخل حیاط ساختمان سقوط کرد.
با تجمیع مدارک موجود و مستندات و همینطور اظهارات شاهدان، برای امیر به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مریم درخواست قصاص کردند، پس از آن پدر متهم به عنوان ولی قهری دو نوهاش اعلام گذشت کرد.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم. آخرینبار درگیری میان ما بالا گرفت. مریم مقابل پنجره آشپزخانه ایستاده بود و من میخواستم او را بترسانم، به همین خاطر او را هُل دادم که ناخواسته به پایین سقوط کرد و به داخل حیاط افتاد. باور کنید قصدم کشتن همسرم نبود و فقط میخواستم او را بترسانم تا دیگر دعوا نکند، حالا هم پشیمان هستم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و متهم را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.
Source link