روایت‌های تلخ شاعر فلسطینی از غزه و آمریکا/ روزی را بدون وزوز پهپادهای اسراییل به یاد نمی‌آورم

به گزارش خبرنگار ایلنا، مصعب ابوطاها، شاعر فلسطینی که در جنگ زندگی کرده و حال در نیویورک ساکن است، با «سی‌ان‌ان» گفتگو کرده است. 

گزارش اینگونه شروع شده: زمانی که مصعب ابوطاها در خانه جدیدش واقع در نیویورک شعر می‌خواند، صدایی نرم همراه با ریتیمی ملودیک دارد، اما زمانی که درباره مردم فلسطین و لحظه‌های الهام‌بخش نوشته‌هایش صحبت می‌کند، صدایش مملو از احساس می‌شود؛ حسی که متفاوت است.

روایت‌های تلخ شاعر فلسطینی از غزه و آمریکا/ روزی را بدون وزوز پهپادهای اسراییل به یاد نمی‌آورم

خانه مصعب ابوطاها در بیت‌لاهیا در زیر آوارها در اکتبر ۲۰۲۳

ما ظاهرا نفس می‌کشیم!

ابوطاها می‌گوید: با وجود تمام اتفاقاتی که تجربه کرده، حال پس از پشت سر گذاشتن یک دوره سخت، صرفا از نظر جسمی زنده مانده است. او طی توصیفاتش بیان می‌کند که روحیه واقعی زندگی در او شکسته شده است. 

این شاعر که حال از کشورش به اروپا پناه برده، در زادگاهش فلسطین به عنوان معلم و کتابدار کار می‌کرده؛ او معتقد است زخم‌های ناشی از شاهد بودن خشونت را در مقیاسی غیرقابل تصور همچنان به دوش می‌کشد. 

او در ادامه بیان کرده: چشم‌های ما هیچ چیز را زیبا نمی‌بینند. واقعیت این است که ما غروب را مانند قبل نمی‌بینیم. ما نمی‌توانیم دریا را بینیم. نه فقط من که بسیاری از مردم غزه و تمام کسانی که ازجنگ فرار کرده‌اند لحظات ساده و زیبای زندگی را تحت تاثیر ویرانی‌ها و ناامیدی‌های ناشی از جنگ از دست داده‌اند. هفتم اکتبر سال گذشته بود که آوارگی و مرگ فلسطینی‌ها و اهالی غزه دوباره به دست اسرائیل کلید خورد. 

فرار شاعر از جنگ و مرگ!

ابوطاها در اواخر سال گذشته با خانواده‌اش از غزه رفت. او طی این مسیر به همراه خانواده‌اش بارها مکان خود را تغییر داد تا در نهایت توانست از غزه خارج شود. البته او که یکی از فرزندانش در ایالت متحده آمریکا به دنیا آمده، درحال گذراندن دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه «سیراکیوز» است و تابعیت آمریکا دارد. 

مصعب ابوطاها می‌گوید: خروج از غزه طولانی و دردناک بود، اما در میان هرج و مرج و ویرانی به نوشتن ادامه داده است. این در حالی است که او پس از گذر از دشواری‌های فرار، مجموعه شعر دومش با عنوان «جنگل صدا» را به زبان انگلیسی منتشر کرده است. 

او درباره این اثر گفت: بخشی از این کتاب گلچینی از رنج‌هاست. اما همچنین درباره بقا و زندگی است. 

زندگی با «وز وز» همیشه حاضر پهپادها!

ابوطاها توضیح می‌دهد: باید در غزه باشید که بندانید هر جای پا در خیابان، هر حفره کوچک گلوله بر دیوار جنگلی از صداهاست. حملات هوایی، راکت‌ها و آژیر آمبولانس‌ها همیشه در خاطره من حاضر هستند. من روزی را به یاد نمی‌آورم که بدون شنیدن وِزوِز پهپادها زندگی کرده باشم.

کتاب شعر نخست مصعب ابوطاها به نام «چیزهایی که ممکن است در گوش من پنهان باشند» سال ۲۰۲۲ جایزه کتاب فلسطین و جایزه کتاب آمریکایی را از آن خود کرد. 

او می‌گوید: مهم نیست که من این کتاب را نوشته‌ام؛ بلکه روایت حال و روز مردم است که اهمیت دارد. نوشتن، هرچند دردناک، برای من یک عمل ضروری برای به یاد آوردن‌هاست. 

شعرهای ویرانگر!

مصعب می‌گوید: نوشتن شعر برای من بسیار ویرانگر است؛ همان‌گونه که خواندن اشعارم برای دیگران ویرانگر جلوه می‌کند. اما نگارش و انتشار تمام اتفاقات را حیاتی می‌دانم؛ حتی اگر هیچ گوش شنوایی وجود نداشته باشد. به نظرم اگر قلب خوانندگان با اشعار و موضوعات ارتباط بگیرند، من کارم را به عنوان یک انسان انجام داده‌ام.

روایت‌های تلخ شاعر فلسطینی از غزه و آمریکا/ روزی را بدون وزوز پهپادهای اسراییل به یاد نمی‌آورم

جلد کتاب «جنگل صداها» که به تازگی منتشر شده

«جنگل صداها»؛ کتاب جدید مصعب درباره چیست؟ 

کتاب اخیر مصعب ابوطاها با عنوان «جنگل صداها» حول ایده بقا می‌چرخد و روایتگر زندگی جان‌باختان جنگ غزه است در حالی که او خودش را یک بازمانده تلقی می‌کند، یک روایت‌گر مرگ! 

ابوطاها در بخش دیگری از صحبت‌هایش به جزییات مجموعه شعر جدیدش پرداخته است: نیمی از شعرهای مجموعه دوم‌ام را سال گذشته سروده‌ام، نیمی دیگر نیز مربوط به قبل از هفتم اکتبر است. 

شرح حال رنج شاعر!

مصعب می‌گوید: من می‌دانم که سرنوشت مردمم، می‌تواند سرنوشت من باشد. من به طور تصادفی در سال ۲۰۰۹ و در ۱۶ سالگی از یک حمله هوایی جان سالم به در بردم. تا دم مرگ پیش رفته‌ام و می‌توانستم در حمله هوایی که خانه‌ام را در بیت‌لحیا ویران کرد، کشته شوم. 

ماجرا این است که خانه مصعب ابوطاها در روز بیست و هشتم اکتبر سال گذشته توسط هواپیماهای اسرائیلی بمباران شد؛ در حالی که خانواده و بیست نفر از خویشاوندانش در آن خانه زندگی می‌کرده‌اند. 

خودش درباره این واقعه می‌گوید: ما چند روز قبل خانه را به سمت کمپ پناهندگان جبالیه تخلیه کرده بودیم. اگر من در خانه‌ام با تمام اعضای خانواده‌ام کشته می‌شدم ،آیا الان قبری داشتیم؟ یا مهاجمان اسرائیلی می‌گفتند آه ما نمی‌خواستیم غیر نظامیان را بزنیم و بابت این اشتباه متاسفیم!

لحن و نوع صحبت مصعب ابوطاها به گونه‌ای که است که مدام اضطراب دائم فلسطینی‌ها در غزه را به شنونده القاء می‌کند. اینکه هر لحظه می‌تواند آخرین ثانیه‌های زندگی غزه‌ای‌ها باشد و زندگی آن‌ها در گروه ظلم بی‌وقفه اسرائیلی‌ها میان زمین و آسمان بلاتکلیف و معلق است. 

تلاش بیهوده‌ برای توضیح جنگ به کودکان

یکی از تلاش‌های جدی مصعب ابوطاها این است که جنگ و تبعات آن را به کودکانش آموزش دهد.  او می‌گوید: می‌دانم حتی اگر بچه‌ها راجع به توضیحاتم به درک برسند، باز هم به آن‌ها کمک نخواهد کرد. برای من موضوع مهمتر این است که جهان صحبت‌های‌ام را درک کند و در رابطه با آن اقداماتی عمل انجام دهد. 

با اینکه ابوطاها و خانواده‌اش در ایالات متحده پناه جسته‌اند، اما او همچنان از سیاست‌های آمریکا ناامید است. او به یاد دارد زمانی را که فرزندش ابرهای آسمان را با دود بمب‌های اسرائیل در غزه اشتباه می‌گرفته است. فرزندم به شدت ترسیده بود و از من می‌خواست مراقب باشم در حالی که آن غبار صرفا ابرها بودند. 

برای او، داستان‌سرایی فقط راهی برای یادآوری نیست، بلکه یک فراخوان به عمل است. او می‌گوید: حتی اگر این مردم زنده نمانند، حداقل داستان‌هایشان زنده می‌ماند. 

پیام ابوطاها واضح است: جهان نمی‌تواند فقط شاهد وقایع و جنایات باشد و باید اقدام کند. روایت‌های کسانی که زیر آوار گرفتار شده‌اند، زنان باردار که در تلاش برای بقا هستند و فریاد کودکان یتیم غزه باید به گوش افرادی که در قدرت هستند، برسد.

روایت‌های تلخ شاعر فلسطینی از غزه و آمریکا/ روزی را بدون وزوز پهپادهای اسراییل به یاد نمی‌آورم

مصعب ابوطاها می‌گوید که دخترعمو‌ی هفت‌ساله‌اش، سما، در یک حمله هوایی کشته شده است، همراه با ۱۸ عضو دیگر خانواده‌اش

ابوطاها طی صحبت‌هایش از جامعه جهانی، به ویژه ایالات متحده، که همچنان به اسرائیل تسلیحات نظامی می‌دهد، ابراز خشم و ناامیدی می‌کند. 

ابوطاها می‌گوید که ۳۱ عضو از خانواده بزرگش را از دست داده است. او بیان می‌کند: خانواده‌ام هنوز در خطر مرگ هستند. او در ادامه عکسی از دخترعموی ۷ ساله‌اش، سُما را نشان می‌دهد که همراه هجده نفر دیگر از خانواده‌اش در یک حمله هوایی دیگر شهید شده است.

سوال پایانی

او در پایان این سوال را مطرح می‌کند: چرا نتوانستند کشتار در غزه را که عمدتاً کودکان هستند را متوقف کنند؟ 



انتهای پیام/


Source link

فیلتر سرامیکی

حتما ببینید

گروگان گیری مرد ثروتمند افغانستانی در جنوب تهران/ گروگانگیرها ۱۰میلیاردتومان پول گرفتند

۰۲ / ۰۹ / ۱۴۰۳ – ۱۵:۱۶:۲۷ آبان امسال، مرد جوانی به پلیس پایتخت مراجعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *