پویا آریانپور یکی از هنرمندانی است که برگزاری نمایشگاههای گروهی و انفرادی متعددی را در کارنامه هنری خود دارد. او که این روزها نمایشگاهی به نام «بر باد رفته» را در کارخانه قند کهریزک برپا کرده، با آیینهکاریهای سنتی که گویی به ویژگی اصلی کارهایش تبدیل شده، میزبان مخاطبان است.
تصورش سخت است. هنرمند باشید و کار هنری تنها حرفه شما باشد؛ اما سالها برای پروژهای کار کنید که ذرهای سود اقتصادی به دنبال فروش اثر هنری در آن وجود نداشته باشد!
پویا آریانپور اما در این راستا بر ضد خود قیام کرده و آثاری را بوجود آورده که به نظر میرسد تنها خانهای که برای آنان متصور است، جعبههایی در ابعاد بزرگی برای نگهداری این کارهاست. «بر باد رفته» عنوان نمایشگاه انفرادی جدید این هنرمند است که در کارخانه قدیمی قند کهریزک، در فضایی خارج از گالری درحال برگزاری است.
این هنرمند که اقدام به خلق حجمهایی مکان محور کرده، درباره دلیل انتخاب کارخانه قند کهریزک چنین میگوید: ««بربادرفته» پروژهای است که در سال ۱۳۹۶ به جریان افتاد و حالا به نمایش در آمده است. مکان این نمایش کارخانهی قند کهریزک است که پس از جستجوی فراوان من میان کارگاهها و کارخانههای متروکه پیدا شد. من خیالی از نوعی «از دست رفتگی» را در خود داشتم. وقتی با این فضا باتوجه به تمامی ارکان پیرامونش آشنا شدم، این ایده در من شکل گرفت و اثرم در تعامل مستقیم خیال من و فضای نخستین کارخانه قند خاورمیانه در ایران، خلق شد. اینجا یکی از اولین مکانهای صنعتی شدن در منطقه بوده که یکباره از کار ایستاده، در کنار بهشت زهرا و آسایشگاه کهریزک قرار دارد و به تمامی، جایی شد برای پرواز خیال «از دست رفتگی» من.»
او در گفتوگویی با خبرنگار ایسنا با اشاره به این نکته که احتمال دارد این آثار هیچ وقت به فروش نرسند، گفت: «وقتی هنر حرفهی شما است، این اشتباه است که به ابعاد اقتصادی کارتان فکر نکنید؛ ولی چیزی که میتوانم بگویم این است که وقتی سالها تجربه میکنید، کم کم به نوعی از آزادی عمل دست پیدا میکنید و بعد فکر میکنید زمانش فرا رسیده تا کاری را که به آن اعتقاد دارید انجام دهید، فارغ از عاقبت اندیشی. گاهی شهامت این را پیدا می کنید که قواعدی که بر شما حاکم بوده را کمی کنار بزنید.»
این هنرمند همچنین اظهار کرد: «در «بر باد رفته» من برخلاف منافع شخصی مرسوم که به عاقبت اثر، سود و زیان اقتصادی و حتی کج فهمی برخی مخاطبان میاندیشد، آرمان و امید شخصی خودم در خلق اثر هنری را اولویت دادم. آن قدر اعتقاد به انجام این پروژه در من قدرت داشت و با امید و آرزوهایم همخوان بود که گویی تمام سالهای گذشته را به تمرین و ساختن زمینهای برای رسیدن به این پروژه سپری کرده بودم. این آزادی عمل امروز من نه به توان هنری، نه توان فیزیکی من باز میگردد، این تنها نیازمند یافتن ارادهی لازم برای انجام این پروژه بود. در حقیقت، حتی به صدمههای مالی یا نفهمیدهشدنهای کوتاهمدت نیاندیشیدم و ایمان من بود که من را هدایت کرد.»
او همچنین اظهار کرد: «هنر یکی از بهترین موارد برای داشتن آزادی فردی انسان است. جایی که هنرمند میتواند ذهنیات خود را به شکلی بیرون دهد، اما همواره مسائلی پیرامون او هستند که در روزمره سکتههایی در مسیر فکری ایجاد کنند. ساختار جامعه ما گاهی نوعی از خودزنی را در خود دارد که میخواهد هنرمند را در مسیر متعارف و تعریف شده ببیند، او را منفعل کند یا به خود سانسوری بکشاند و از مسیر آرمانهایش دور کند. از طرف دیگر به خصوص در این سالهای اخیر مشکلات اقتصادی فشارهای زیادی به همهی ما وارد کرده است. همهی ما درگیر این مشکلات میشویم، ولی نیاز است که مکث کنیم و شهامت پیدا کنیم تا ترس از دست دادن را با شهامت مغلوب کنیم و به جلو برویم. من این امر را مختص فرد یا گروهی خاص نمیدانم، لازمهی رسیدن به استقلال نسبی هنرمند را مستلزم میزان زیادی از خودگذشتگی، مقاومت و تداوم میبینم.»
این هنرمند نقاش و استاد دانشگاه درباره شباهت یکی از آثارش با مجسمههای مفصلی محسن وزیری مقدم که اخیرا در کارخانه آرگو به نمایش گذاشته شده بودند، چنین گفت: « در اینکه من خودم شخصا از آقای وزیری مقدم خوشم میآید، انکاری نیست و همواره یک دوستیای از قدیم داشتیم و از کودکی کتابهای ایشان را مطالعه میکردم تا سالها بعد که با خودشان آشنا شدم. من فکر میکنم فرهنگ مجموعهای است از تجربیات بشری، بنابراین در واقع ماهیت واقعی هر چیزی متاثر از تاریخ و ردپاهای زمانهی خودش است. اثری که ردپای هیچکس در آن نباشد، نداریم. این ردپا ممکن است از دنیای روزمرهی اطراف شما باشد یا دنیایی دورتر چه از نظر جغرافیایی و چه تاریخی. زمانی که در دورهای مشخص از تاریخ با مشترکاتی از منابع الهام زندگی میکنیم، عجیب نیست که آثاری با اشتراکات نیز مجزا در ذهن هنرمندان یک دوره شکل بگیرند. این از نظر من تمدن و فرهنگ است که در خلق، راه پیدا میکند. زیبایی هنر برای من همین است، وجود ردپاهای گوناگون در آثار. به این معنا ممکن است خواسته یا ناخواسته آثار هنرمندانی که دوست دارم در اثر من دیده شوند.»
آریانپور همچنین درباره تجربه همکاری با گالریها چنین اظهار کرد: «گالری از همان اول بنیادی بسیار موثر در معرفی و رشد هنرمندان بوده و هنوز هم در اکثر موارد این نقش را به خوبی ایفا میکند. در کشوری مثل ما، این نهاد مهمتر هم هست، جایی است برای نمایش هنر و هنرمند، روزنهای در ارتباط با جامعه؛ اما ایراداتی هم بر عملکرد آن وارد است. جایی که ما به آموزش گالریداری نمیپردازیم، وظایف گالری را محدود به در و دیوارهای سفیدش و فروش آثار در همین فضا میدانیم و گالریدار را به عنوان یک مغازه دار نگاه میکنیم و به تمام وظایف دیگری که به عهده دارد واقف نیستیم، افراد با آزمون و خطا و نگاه به دیگری مسیر را طی میکنند و طبیعتا مشکلات زیادی هم به وجود میآید.»
این هنرمند ادامه داد: «من در تمام ۳۰ سال فعالیتم با گالریهای مختلفی کار کردهام که هیچ کدام از این گالریها روند ثابتی در مسیر من نداشتهاند. با هر کدام تجربیات خوبی داشتهام، ولی در سالهای اخیر نوع آثار و علایق من نیازمند خروج از گالری شده و من را به مکانهایی دیگر کشیده است.»
یکی از انتقاداتی که این روزها به نمایشگاه انفرادی پویا آریانپور وارد شده، این است که چطور ممکن است هنرمندی به مکعب سفید گالریها انتقاد داشته باشد و همچنان با همراهی آنها، نمایشگاهی را برپا کند؟
هنر مکان محور، اصطلاحی است که عموما برای آثار هنریای استفاده میشود که برای مکانی خاص خلق میشوند. از طرفی برخی معتقدند که مکان محور بودن اثر به معنی نفی گالری است و دیگر در چنین آثاری قرار نیست نشانی از گالری ببینیم. آریانپور درباره این مسأله چنین توضیح میدهد: «هنر مکان محور Site Specific به معنی قهر با گالری نیست. گاهی اوقات یک مکان ویژه و گذشتهی زیستی او در هنرمند به خلق اثری خاص آن فضا میانجامد، گاهی هنرمند فضایی غیر از مکعب سفید گالری را برای نمایش اثر خود انتخاب میکند. در هیچ یک از این دو لزوما گالری حذف یا تقبیح نمیشود. ممکن است گالری در فضایی خارج از مکان خود وظایف مرسوم برپایی نمایش را انجام دهد. در شکل سوم، هستند کسانی هم که برکنار از تمام این رویکردها رفتن از گالری و آمدن به مکانی غیرعادی را به عنوان اعتراض به ساز و کار مرسوم گالریها میدانند.»
این هنرمند در پاسخ به انتقادهایی مبنی بر اقتباس آثار نمایشگاهش، از هنرمندی کرهای، چنین میگوید: «هر شی نورانی آویختهای که «آویخته در باد» نیست. هر اثری با موادی متفاوت، با خیال و ایدهای متفاوت و پیام و اثرگذاری متفاوت خلق میشود. این نوع جستجوهای ساده اینترنتی برای پیدا کردن شباهت آثار هنری کاری تکراری و اشتباه است. هر اثر را باید در فضای خود، در زمانهی خود و داستانی که با خود دارد، از نزدیک دید و قضاوت کرد. هر وقت هر دو اثر را تمام و کمال در فضای خود با بیانیههای خود دیدیم، فرم و معنای هر کدام را بررسی کردیم، میشود دربارهی بدیع بودن هر اثر حرف زد. شباهت در تلالو اشیا حجیم آویخته از سقف دلیلی بر اقتباس نمیشود. همان طور که تمام درختهای دنیا از دور درختند، باید جلو رفت، دید و تفاوتها را فهمید. این نوع نقد توهین به مخاطب است و فقط سطح نقد و منتقدان را پایین و پایینتر میکشد.»
به گزارش ایسنا، «بربادرفته» نام جدیدتری نمایشگاه پویا آریانپور است که در کارخانه قند کهریزک درحال برگزاری است و هنرمند آثارش را نه در گالریها بلکه در مکانی که آنها را برایش خلق کرده، برده است. این پروژهی بزرگ چیدمان درواقع بر چیزی دلالت دارد که در فضا از بین رفته و با مطالعات پویا آریانپور روی پرچمها آغاز شده است.
این نمایشگاه که تا ۲۰ خرداد ادامه دارد، طبق گفتهی کیوریتور آن، مریم مجد تمدید نخواهد شد و بازدید از آن برای عموم به صورت رایگان مهیا شده است.
انتهای پیام