یک استارتاپ لهستانی سعی دارد نوعی از ایمپلنتها را توسعه دهد که میتوانند برای پرداخت به کار بروند و جای کارتهای اعتباری را بگیرند.
به گزارش ایسنا و به نقل از دیجیتال ترندز، تقریبا ۱۷ میلیارد کارت بانکی در گردش وجود دارند که روزانه به جابهجایی مقادیر غیرقابل تصوری از سرمایه در سراسر جهان کمک میکنند. استفاده از این کارتها نسبت به کشیدن انگشت یا ضربه زدن، به کمی تلاش بیشتر نیاز دارد. با وجود این، برای تعداد بسیار کمتری از کاربران، استفاده از کارت بانکی یا تلفن برای پرداخت هزینه یک محصول، به طرز ناامیدکنندهای قدیمی و دشوار به نظر میرسد.
این افراد که در حال حاضر تعداد آنها به حدود ۶۰۰ نفر میرسد، انتظار دارند که پرداختها به همان سرعت و آسانی انجام شوند که دست خود را تکان میدهند. این کار به یک سبک و ترفند فکری جدی نیاز دارد. تنها چیزی که برای این هدف لازم به شمار میرود، تمایل به کاشت یک ایمپلنت پرداخت زیر پوست است که طول آن به حدود ۲۸ میلیمتر میرسد.
یک استارتاپ لهستانی موسوم به “والتمور”(Walletmor) سعی دارد امکان این شیوه نوین پرداخت را فراهم کند.
“ووتک پاپروتا”(Wojtek Paprota)، بنیانگذار و مدیر اجرایی والتمور گفت: ما نخستین ایمپلنتهای پرداختی جهان را طراحی و ابداع کردهایم که در سطح جهانی پذیرفته شدهاند. این یک ایمپلنت پرداخت است که میتوان از آن در نیویورک، پاریس یا بانکوک استفاده کرد. این ایمپلنت یک دستگاه شگفتانگیز است.
پرداخت به سبک سایبورگ
پاپروتا که یک کارآفرین استارتاپی با سابقه مدیریت است، مفهوم والتمور را چند سال پیش ارائه کرد. او این ایده را در حال خواندن یک رمان علمی-تخیلی لهستانی به دست آورد. صحنهای که او را تحت تاثیر قرار داد، صحنهای بود که در آن شخصیتی با استفاده از یک تراشه هوشمند تعبیهشده در بدن، دری را باز میکند. پاپروتا گفت: من با خود فکر کردم که این شگفتانگیز است. در حال حاضر چنین فناوریهایی در بازار وجود دارند اما من هرگز آن را برای هدف پرداخت در نظر نگرفته بودم.
همانطور که پاپروتا خاطرنشان کرد، ایده کاشتن دستگاهی در بدن که خیلی بزرگتر از یک دانه برنج نباشد، بیسابقه نیست. زمانی که “کوین وارویک”(Kevin Warwick)، استاد بخش سایبرنتیک “دانشگاه ریدینگ”(University of Reading) انگلستان، در سال ۱۹۹۸ تصمیم گرفت یک تراشه سیلیکونی را که در یک لوله شیشهای محصور شده بود، زیر پوست بازوی چپش قرار دهد، این موضوع خبرساز شد.
ایمپلنت به یک رایانه مرکزی متصل میشد تا به وارویک امکان دهد که درها را باز کند و چراغها را به سادگی با قدم زدن در آزمایشگاه خود روشن کند. در آن زمان، وارویک گزارش داد که به سرعت احساس کرده ایمپلنت با بدن او یکی شده است.
پاپروتا توضیح داد که تراشه والتمور، متفاوت است زیرا روی یک حلقه بسته تمرکز نمیکند؛ بلکه بر یک استاندارد باز مبتنی است که در این مورد، یک پلتفرم پرداخت محسوب میشود. این واقعیت که شرکت او تراشهها را میفروشد نیز اگرچه کاملا منحصربهفرد نیست اما با نمایش اثبات مفهوم در آزمایشگاه، کمی متفاوت است.
ساخت نخستین نمونه
این امر بدان معنا نیست که در مسیر رسیدن به این نقطه، آزمایش کافی وجود نداشته است. هنگامی که پاپروتا ایده نخست خود را داشت، به “امل گرافسترا”(Amal Graafstra) که کارهایی در این زمینه انجام داده بود، روی آورد تا به او در تحقق این رویا کمک کند. وبسایت والتمور اکنون از گرافسترا به عنوان مدیر ارشد فناوری شرکت و محترمترین شخص در فضای ایمپلنتهای هوشمند یاد میکند. با وجود این، پاپروتا نگرانیهای خود را داشت.
پاپروتا خاطرنشان کرد: امل گفت که نمیتواند موفقیت را تضمین کند زیرا پیشتر چنین کاری را انجام نداده است. من دائما میپرسیدم که خطر ابتلا به عفونت چقدر است، احتمال موفقیت چقدر است، خطر شکست چقدر است و همچنین، هزاران پرسش دیگر. همه پاسخهایی که دریافت کردم، این بود که نمیدانم زیرا پیشتر هرگز این کار را انجام ندادهام.
در نهایت، نخستین نمونه آماده شد و شرکت، بازاریابی ایمپلنت والتمور خود را آغاز کرد. این ایمپلنت در حال حاضر، فقط در اروپا در دسترس است اما امید میرود که نهایتا گسترش یابد و به آمریکا نیز برسد.
برای استفاده از این فناوری، مشتریان باید ابتدا ایمپلنت ۲۱۳ دلاری را از طریق وبسایت شرکت سفارش دهند. آنها در مرحله بعد باید یک حساب در “MuchBetter.com” باز کنند تا یک کیف پول دیجیتالی مرتبط با ایمپلنت داشته باشند. پس از آن، ایمپلنت را با یک کد فعالسازی آسان به حساب پیوند میدهند و برای آغاز خرج کردن، پولی را به حساب اضافه میکنند و در نهایت به کلینیک پزشکی محله خود مراجعه میکنند تا تراشه را زیر پوست خود نصب کنند.
این دستگاه با استفاده از فناوری “ارتباط میدان نزدیک”(NFC) کار میکند. این یک سیستم پرداختی مشابه “Apple Pay” است که در تلفنهای همراه هوشمند استفاده میشود.
پاپروتا گفت: والتمور فقط مسئول سختافزار ایمپلنتها است. ما ایمپلنت را میسازیم و آن را به مشتریان تحویل میدهیم. وقتی نوبت به نرمافزار و امنیت سایبری میرسد، همه چیز به شرکتهایی بستگی دارد که با آنها کار میکنیم و سیستمهایی که به کار میبریم.
آینده پرداخت چگونه است؟
یقینا پاپروتا در مورد چشمانداز آینده پرداختها، مطمئن به نظر میرسد. با وجود این، او اعتراف کرد که تنگناهایی وجود دارند. یکی از این تنگناها، این واقعیت است که فناوری آنها در مقایسه با کارتهای بانکی که به طور رایگان در دسترس هستند و نیازی به قرار دادن فیزیکی در بدن ندارند، هنوز نسبتا گران است.
همچنین، ایمپلنتها کاری انجام نمیدهند که سایر گزینههای پرداخت قادر به ارائه آن نباشند. هیچ مشکل عمدهای وجود ندارد که ایمپلنت بخواهد آن را حل کند. در هر حال، این استثنا وجود دارد که بعید است تراشه زیر پوستی خود را به طور تصادفی در خانه رها کنید و اگر شب بیرون از خانه باشید، احتمال ربوده شدن آن توسط دزدان کمتر است.
پاپروتا به نکته جالبی در مورد این موضوع اشاره کرد که چرا بانکها ممکن است واقعا علاقمند به پذیرش این موضوع باشند. وی افزود: وقتی ایمپلنت را در دست خود نصب میکنید، روش پرداخت پیشفرض، انتخاب نخست شما میشود. این یک مزیت بزرگ برای بانکها است زیرا وقتی ۱۰ کارت در کیف پول خود دارید، بانکها برای انتخاب شما با هم رقابت میکنند. کسی که انتخاب میشود، برنده است و فراموش نکنیم که بانکها با کمک کارتهای خود، از تراکنشها درآمد کسب میکنند.
پاپروتا ادامه داد: ما در حال برنامهریزی برای معرفی چندین اپلیکیشن به ایمپلنت خود هستیم. بدین ترتیب، ایمپلنت ما فقط یک ایمپلنت پرداخت نیست؛ بلکه راهی برای مدیریت هویت دیجیتال و فیزیکی ما به شمار میرود. به غیر از پرداخت، میتوانید از این ایمپلنت در فرودگاه برای بررسی گذرنامه خود یا برای ارائه گواهی پزشکی مانند گواهی واکسن کووید-۱۹ استفاده کنید. هرچه برنامهها و ویژگیهای بیشتری از یک ایمپلنت دریافت شوند، جذابیت آن برای مشتریان بیشتر خواهد شد. میتوانید در مورد ایمپلنت به عنوان تجمیعکننده هویت ما فکر کنید.
پذیرش جهانی
باید دید که آیا مصرف ایمپلنت محقق میشود یا خیر. ممکن است پاپروتا در مورد نخستین ایمپلنتهای پرداختی جهان به عنوان یک فناوری پذیرفتهشده در سطح جهانی صحبت کند اما هنوز راه زیادی برای پذیرفته شدن آن وجود داشته باشد. با وجود این، پاپروتا دچار توهم نیست. “جفری مور”(Geoffrey Moore)، نظریهپرداز سازمانی گفت که میداند این نوع فناوری هنوز با پذیرفته شدن در سطح جهانی، فاصله زیادی دارد.
وی افزود: من باور دارم مهمترین چالشی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، مقبولیت اجتماعی این دستگاه است. عدم پذیرش اجتماعی و موج شک و تردید، از نسلهای قدیمیتری میآید که مشتاق هیچ نوع تغییری نیستند اما اگر به تاریخچه رایانههای شخصی و اینترنت نگاه کنید، میبینید که نسل جوان آن را توسعه داده و به شدت از آن پشتیبانی کردهاند. تجاریسازی کامل رایانه شخصی نه یک سال یا دو سال، بلکه حداقل ۱۰ سال طول کشید و حتی هنوز هم میبینید که برخی از افراد مسن، رایانه شخصی ندارند و از آن استفاده نمیکنند. من معتقدم که در مورد ایمپلنتها هم همین طور خواهد بود. در هر حال، من کاملا به آن متعهد هستم و آمادهام تا برای ۳۰ سال آینده روی این پروژه کار کنم.
انتهای پیام