نشست علمی «شبهه پژوهی پیرامون نهجالبلاغه» با سخنرانی دکتر مجید معارف، استاد تمام گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران از سوی انجمنهای علمی دانشجویی علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاههای مذاهب اسلامی و تهران برگزار شد.
به گزارش ایسنا به نقل از امور فرهنگی و دانشجویی دانشگاه مذاهب اسلامی، دکتر مجید معارف در این نشست با بیان اینکه مسأله شبهه و شبهه افکنی پیشینهای طولانی دارد، اظهار کرد: حتی حضرت علی(علیهالسلام) نیز به شبهاتی که از سوی دیگران وارد میشد، پاسخ میگفتند. آن حضرت در تعریف شبهه میفرمایند: «شبهه سخن باطلی است که رنگ و بوی حق به خود گرفته است.»
وی ادامه داد: شعار خوارج آیه «لا حکم إلا لله» بود که ظاهر سخن حق و در مسیر توحید افعالی است، اما در باطن این سخن، حق در مسیر باطل استفاده میشد. این مسأله شبههای بود که در دوران حیات امام(علیهالسلام) بوجود آمد.
این استاد دانشگاه مذاهب اسلامی، سید رضی(ره) را یکی از افرادی دانست که در زمینه پاسخ به شبهه آن هم پیرامون سخنان امام علی(علیهالسلام) توجه ویژهای داشت، گفت: ایشان شبهات موجود پیرامون سخنان حضرت امیر(علیهالسلام) را شناسایی و به آن پاسخ میگفت که برخی از این موارد را در مقدمه برخی خطبهها بیان نموده است. برای نمونه سخنان سید رضی پیرامون اصالت خطبه ۳۲ قابل توجه است.
وی اضافه کرد: البته در زمینه شبهه پژوهی کتابهایی تالیف شده که از جمله آن میتوان به کتاب «مصادر نهج البلاغة و اسانیده» اشاره کرد. در صفحه ۱۱۲ از جلد اول این کتاب به شبهاتی پیرامون نهجالبلاغه پرداخته که حجم آن حدود ۸۰ صفحه است. اولین شبههای که در این کتاب به آن پاسخ داده شده، جایگاه صحابه در نهج البلاغه است.
دکتر معارف یادآور شد: دومین کتاب «مباحثی در تاریخ حدیث» است که در آن فصلی به نام روشهای ابن ابی الحدید معتزلی در اثبات اصالت نهج البلاغه وجود دارد و در سه محور به اصالت نهج البلاغه پرداخته است. روش سومی که ابن ابی الحدید در اثبات اصالت نهج البلاغه استفاده کرده پاسخهایی است که در مواجهه با نقدهای وارده بر نهج البلاغه بیان کرده است.
وی ادامه داد: کتاب سوم «أصالة نهج البلاغة» تالیف دکتر علی حاجی خانی است که ترجمه فارسی آن توسط سازمان سمت در شرف چاپ شده است. در این کتاب انواع و اقسام شبهاتی که در طول تاریخ بر اصالت نهج البلاغه وارد شده نقل و سپس نقد شده است.
استاد تمام گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران شبهات پیرامون نهج البلاغه را به سه نوع تقسیم کرد و گفت: ۱ – شبهه انتسابی و صدوری است. این نوع شبهه در صدر شبهاتی است که بر نهج البلاغه وارد شده است. این گونه شبهات میگویند: انتساب سخنان ذکر شده در نهج البلاغه به امام علی(علیهالسلام) تا چه حدودی صحیح است وتاچه حد عاری ازصحت است؟
وی ادامه داد: با فرض مسلم بودن نسبت سخنان نقل شده در نهج البلاغه به امام علی(علیهالسلام) دو شبهه دیگر وجود دارد: ۲ – شبهات مربوط به سبک و اسلوب نهج البلاغه: در این بخش متن نهج البلاغه از جهت اسلوب ادبی مورد بررسی قرار میگیرد. ۳ – شبهات معنوی، مضمونی و محتوایی: شبهات این بخش مربوط به جنبههای دیگری است که از متن و مفاهیم بیان شده در نهج البلاغه ذکر شده است.
دکتر معارف تأکید کرد: ابن خلکان اربلی، کتابی به نام «وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان» دارد که هم جنبه رجالی، هم جنبه سیره و تراجم دارد. وی ذیل نام سید مرتضی بیان داشته که مردم تردید دارند کتاب نهج البلاغه از آثار سید مرتضی است یا سید رضی؟! این اولین نوع تشکیک است. از آنجا که وی نام نهج البلاغه را ذیل نام سید مرتضی ذکر نموده چنین به ذهن متبادر میسازد که او خود بر این باور بوده که سید مرتضی صاحب این اثر است. ابن خلکان در ادامه بیان میدارد که مردم در اینکه نهج البلاغه حاصل سخنان حضرت علی(علیهالسلام) است یا از ساختههای مؤلف ان است نیز تردید کرده اند که این سخن دوم ابن خلکان شبهه بزرگتر اوست.
وی اظهار کرد: در پاسخ به شبهه اول ابن خلکان باید گفت که این شبهه از سطحیترین نوع شبهات وارده بر نهج البلاغه است. ای کاش ابن خلکان مقدمه نهج البلاغه و سخنان سید رضی را میدید. کاش به فهرست یارجال نجاشی مراجعه مینمود که وی نهج البلاغه را از آثار سید رضی نقل نموده است. این شبهه سطحی را جرجی زیدان و زرکلی نیز به تبعیت از ابن خلکان نقل نمودهاند. هر چند انتظار میرفت عالمان بزرگی همچون این اشخاص قبل از نقل چنین سخنی تحقیق میکردند.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: شبهه دوم ابن خلکان نیز از آنجا نشأت گرفته که در نهج البلاغه منبع روایات و اسانید آنان حذف شده است. خوشبختانه امروزه کتب بسیار مفیدی در زمینه بازشناسی اسناد روایات نهج البلاغه تالیف شده است و افزونبر کتب متقدمی که در بردارنده بسیاری از سخنان نهج البلاغه میباشد، موجود است. با پشت سر گذاشتن شبهه اول که به اصالت انتساب نهج البلاغه مربوط بود، به سبک و اسلوب ادبی نهج البلاغه حداقل در پارهای از موارد میرسیم.
وی خاطرنشان ساخت: کلام حضرت امیر(علیهالسلام) مسجع است، همانند بسیاری از آیات قرآن. برخی شبهه خود را چنین بیان کردند که استعمال کلام مسجع در قرن اول عملی مذموم بوده و حتی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز چنین استعمالی را مذموم دانستهاند. چگونه ممکن است کلام مسجعی از آن حضرت نقل شده باشد.
دکتر معارف گفت: شبهه دومی که در همین بخش وارد شده مربوط به تقسیمات درنهج البلاغه است .تقسیم یعنی بیان احتمالات ممکن در یک حادثه مثل اینکه بگوییم مردم یا درطریق هدایتند یا درطریق گمراهی.وشبهه دیگر که مربوط به سبک واسلوب است مربوط به ادعای وجود ایجاز واطناب در نهج البلاغه است .اما افرادی مانند ابن ابی الحدید به پاسخ این شبهات پرداختهاند. ابن ابی الحدید در باره شبهه مسجع بودن کلام حضرت امیر(علیهالسلام) در عین مذموم بودن استعمال آن چنین میگوید: مذمت استعمال کلام مسجع مربوط به صدر اسلام و اوایل نزول قرآن است و پس از مدتی که قرآن در میان مردم شناخته شد قبح چنین استعمالی نیز از بین رفت و پس از آن خود پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و شماری از صحابه مانند ابوبکر، عمر و عثمان نیز از کلام مسجع استفاده نمودند.
وی افزود: درباره شبهه وجود ایجاز و اطناب در نهج البلاغه نیز باید گفت که شرط بلاغت، آن است که کلام به مقتضای حال بیان شود. یعنی آنجا که لازم است سخن کوتاه گفته شود و آنجا که لازم است، سخن به درازا گفته شود. نمیتوان کتابی را تک بعدی یعنی فقط دارای کلام با نوع مساوات دانست، بلکه سخن تابع شرایط به ایجاز یا اطناب هم بیان میشود.
استاد تمام گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بیان کرد: دسته سوم از شبهات مربوط به محتوا و مضمون نهج البلاغه است. در این بخش شبهاتی با مایههای کلامی، اخلاقی و اجتماعی بیان گردیده است. مثلا در زمینه کلامی سیاسی سخنانی از حضرت امیر(علیهالسلام) وجود دارد که به مذمت برخی چهرههای صدر اسلامی همچون طلحه، زبیر، عایشه و معاویه پرداخته است. چنین موضوعی مخالف دأب و عقیده اهل سنت است که معتقدند آن حضرت در صدر اسلام رویکرد سازش و مسالمت آمیز با این افراد داشته است. چگونه ممکن است آن حضرت چنین به نقد این افراد پرداخته باشد؟
وی ادامه داد: علی علیه السلام در دوره خلافت خلفا برای حفظ وحدت با انان سلوک مسالمت امیز داشت اما این دلیل نمی شود که در دوره خلافت خود به نقد عملکرد انان نپردازد و یا کسانی را که با او از در جنگ آمده اند مورد مذمت قرار ندهد. یا مثلا در زمینه علم غیب به آن حضرت(علیهالسلام) در نهج البلاغه اشکال وارد شده است. در پاسخ باید گفت هرچند مطابق با عقاید شیعه، ائمه اطهار(علیهمالسلام) از علم غیب برخوردار هستند اما جالب است که در برخی موارد که از حضرت درباره برخی اخبار غیبی سوال شد، اما چنین بیان داشتند که این اخبار را از زبان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) شنیده است.
دکتر معارف تصریح کرد: شبهه دیگری که در این بخش وارد شده خطبه ۸۰ نهج البلاغه است که در آن زنان نواقص الایمان و نواقص العقول وصف شده اند. که درپاسخ این شبهه می توان گفت: نهجالبلاغه کتابی حدیثی است و پذیرش حدیث قواعدی وجود دارد که یکی از آنها مطابقت مضامین حدیث با مضامین قرآن است. در هیچ جای قرآن زنان نواقص العقول دانسته نشدهاند. بنابراین میتوان این مورد را در کتاب نهج البلاغه ضعیف الصدور دانست. البته لازم است شرایط صدور این روایت نیز مورد بررسی قرار بگیرد. به هر حال نهج البلاغه خبر واحد است و باید در صحت بیانات آن کاوید.
وی اضافه کرد: باید در این باره افزود که عدهای این سخن را نپذیرفتهاند، اما عدهای با توجیه قاعده بیان عام و مراد خاص، مراد از زنان را در برخی زنان انحصار نموده و حدیث فوق را پذیرفتهاند.چون معتقدند این خطبه بعد از جنگ جمل صادر شده ومراد از زنان شخص خاصی است که منشا فتنه در جنگ جمل شد. در نظر گرفتن این نکته نیز مورد اهمیت است که در حدیث تا جایی که میتوان ان را توجیه نمود نباید انتساب و صدور آن را به کلی منتفی دانست.
انتهای پیام