استکبارستیزی، انقلابیگری، عدالتطلبی، دوری از اشرافیگری، ساده زیستی، نفی سکولاریسم اخلاقی و اباحهگری، دفاع از مظلومان، ایستادگی در برابر دشمن، رواج اخلاق فاضله، وحدت، برابری و برادری، نفی وابستگی سیاسی، بصیرت، دشمنشناسی و دشمنستیزی، تقوا و تعبد و روحیه شهادتطلبی از برجستهـرین ویژگیهای مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام علی شیرازی در یادداشتی به تشریح ویژگیهای مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخت.
مشروح یادداشت جانشین سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع به شرح زیر است:
«مکتب، یک طرح جامع و منسجم است که هدف آن کمال انسان و تامین سعادت همگانی است. اسلام، یک مکتب است. مکتب تئوری پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، تقوا بر بی بندوباری، و توحید بر شرک.
مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، از مکتب اسلام الهام گرفته است. مکتبی که راه خود را به سوی دل ها و فکرها گشود و با عقبه فکری و معنوی قدرتمند و غنی، دل ها را به خود جذب کرد. این مکتب اولا متکی و مبتنی بر یک جهان بینی است که این جهان بینی عبارت از توحید است.
توحید یعنی اعتقاد به این که کهکشان ها و سحابی ها و حفره های بزرگ آسمانی و کرات و میلیون ها منظومه شمسی، ساخته و پرداخته یک فکر و اندیشه و تدبیر و قدرت است، که به آن خدا میگویند. توحید همان اعتقاد به خدا، بندگی خدا و کفر به طاغوت و استکبار است. توحید رکن اصلی بینش و نگاه و تلقی اسلامی است که امام بر اساس آن نظام جمهوری اسلامی را در ایران بوجود آورد.
دومین شاخص این مکتب، که اصلیترین نقطه در مبانی و نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی است، مسئله اسلام ناب محمدی (ص) است. اسلام ناب، اسلام ضد استکبار است. اسلام ضد سلطهطلبی بیگانگان است، اسلام ضد دخالت قدرتهای بیگانه در امور داخلی کشورهاست، اسلام ضد زانو زدن در مقابل دشمن است، اسلام ضد فساد و ضد بی بند و باری است، ضد ویژه خواری است، ضد تحجر است، ضد اشرافیگری است، ضد اختلاف طبقاتی است، ضد فاصله های بین فقیر و غنی است.
اسلام طرفدار محرومان و مظلومان است، اسلام مستضعفین است، اسلام حامی ملت فلسطین است، اسلام پرهیزکاری است، اسلام مردم سالاری است، اسلام صفا و معنویت است، اسلام عارفان مبارزه جو است، اسلام رنج دیدگان تاریخ است، اسلام اشداء علی الکفار رحماء بینهم است، اسلام منزه از ریا و خدعه و فریب است، اسلام پیامبر و اولیاء است، اسلام ولایت فقیه است.
سومین ویژگی این مکتب، حرکت بر مدار ولایت اولیای الهی و معصومین است که مایه سیر در ملکوت، تربیت معنوی، تزکیه نفس و نیل به مقصد اسنی و مرصد اعلی خواهد بود.
امام خمینی (ره) به مدح ائمه (ع) حساسیت فوقالعادهای داشتند و معتقد بودند برای اهلبیت، مقامهایی در سیر معنوی وجود دارد که ادراک آن از طاقت بشر خارج و فوق عقول اصحاب عرفان است.
شاخص دیگر این مکتب، بعد معنویت است. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران صرفا با تکیه بر عوامل مادی، راه خود را پی نمی گرفت. ایشان اهل ارتباط با خدا، اهل سلوک معنوی، اهل توجه و تذکر و توسل و توکل و خشوع و تضرع و اشک و ذکر بود. اهل اعتماد به خدا، استمداد از خدا و اهل عبادت و شب زنده داری و نماز شب بود.
مظهر معنویت در بنیانگذار جمهوری اسلامی، در درجه اول، اخلاص او بود. ایشان، کار را برای خدا انجام می داد و به دنبال عمل به تکلیف بود و تکلیف الهی برای آن فقیه بزرگ و عارف عامل، کلید سعادت به حساب می آمد.
بعد دیگر مکتب امام خمینی (ره)، بعد عقلانیت است. به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در این مکتب مورد ملاحظه بوده است.
انتخاب مردم سالاری دینی، سرسختی و عدم انعطاف در مقابله با دشمن، عدم اعتماد به مستکبران جهانی، تزریق روح اعتماد به نفس و خود اتکایی و تفهیم تعلق کشور به مردم، از مظاهر روشن عقلانیت در مکتب حیات بخش بنیانگذار جمهوری اسلامی بود.
در مکتب امام، رای مردم، به معنای واقعی کلمه تاثیر می گذارد و تعیین کننده است. ایشان با همین نگاه، معتقد بود که با اراده مردم می شود در مقابل همه قدرت های متجاوز جهانی ایستاد و آنان را قلع و قمع کرد.
یکی دیگر از شاخص های مکتب امام، بعد عدالت است. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با همه وجود متوجه به بعد عدالت اجتماعی بود و به مسوولین اصرار داشت که به محرومین و ضعیفان برسید و خدمات عمومی را به اقصی نقاط کشور ببرید و از اشرافیگری و تجملات و اسراف پرهیز کنید.
دنیا گریزی و دل نبستن به دنیا، ویژگی دیگر مکتب امام خمینی (ره) بود. ایشان مظهر پارسایی، زهد و بی اعتنایی به دنیا بود و تعلقات و تکلفات دنیوی، اصلا برایش ارزش نداشت و معتقد بود: هر چه توجه به این دنیا باشد، علاقه به این دنیا باشد، سخت تر می گذرد.
امام خمینی (ره) که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می کرد و کار اصلی او، بنای یک نظم مدنی – سیاسی، بر اساس عقلانیت و شریعت اسلامی بود. ایشان با همین نگاه، نظام پادشاهی و طاغوتی را ریشه کن نمود و به جای آن، نظامی دینی، از طریق مردم سالاری و انتخابات، پایه گذاری کرد؛ تا اسلام حقیقی را به جامعه بشری معرفی نماید.
امام خمینی (ره) مهم ترین فلسفه تشکیل حکومت اسلامی از سوی پیامبر اکرم (ص) را ابلاغ اسلام ناب معرفی می کنند و می فرمایند: «قیام و حرکت پیامبر در تشکیل حکومت برای آن بود که بتواند اسلام را به مردم ابلاغ کند و آنان را به سوی توحید دعوت کند.»
ویژگی دیگر مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دشمن شناسی است. امام، دشمن را می شناخت، روش های سیاسی و روش های تبلیغاتی آن ها را می فهمید، می شناخت و در مقابل آن ها محکم می ایستاد. رمز پیشرفت و موفقیت ایشان در این بود که دشمن را شناخت و با همه قدرت و استقامت، بدون کمترین اعتماد به مستکبرین و ستمگران، با آنان مبارزه کرد و بر آنان غالب شد.
شاخص بعدی مکتب امام، صبر و مقاومت است. هیچ حادثه سنگینی نبود که بتواند او را شکست بدهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند. امام، مقاومت را از قیام عاشورا آموخت و منطبق با متن قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) و اولیای الهی (ع)، دستور داد همه در برابر مستکبرین و منادیان نظام سلطه بایستند و خود نیز در این مسیر الگوی جامع صبر و مقاومت شد.
گفتمان مقاومت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، موازنه قدرت و معادلات سیاسی قدرت های سلطه گر را تغییر داد و به انسان های مسلمان و مظلومان جهان قدرت و عزت بخشید و منشاء تاثیرگذاری در عصر معاصر شد.
شاخص بعدی، نگاه جهانی مکتب امام خمینی (ره) است. مخاطب ایشان در سخن و ایده سیاسی، بشریت بود و خیر و استقلال و عزت و ایمان، و زندگی توحیدی را برای همه انسان ها و تمام امت اسلامی می خواست و در صدد گسترش نفوذ اسلام ناب در جهان و کم کردن سلطه جهان خواران و مستکبرین، و در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد رژیم صهیونیستی بودند و میگفتند : «امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است، و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی، رونق و زرق و برق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد.»
یک شاخص دیگر در مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مسئله جاذبه و دافعه امام خمینی (ره) است. معیار و مبنای جاذبه و دافعه امام، اسلام ناب محمدی (ص) بود. همان امامی که مردم را از هر قوم و گروه و طایفه و مذهبی، با آغوش باز می پذیرفت، کمونیست ها و لیبرال مسلک ها و دلباختگان به نظام های غربی و فرهنگ غرب را طرد کرد و از خود جدا نمود.
امام در دایره مکتب، با قاطعیت کامل، جاذبه و دافعه خود را اعمال می کرد. این یک شاخص عمده از مکتب اوست.
انتهای پیام