واژه «دچار» در اصل «دوچار» بوده و (دو + چار) یا «دوچهار» (دو + چهار) بوده و در متونِ کهنِ فارسی هم با همین دو املای اخیر آمدهاست.
به گزارش ایسنا، «یک فنجان واژهشناسی» سلسله یادداشتهایی است که به کالبدشکافیِ برخی واژههای رایج در فارسی میپردازد و چند و چونِ پیدایش و تحولِ آنها را میکاود. این یادداشتها را بهروز صفرزاده، از اعضای هیئتِ مؤلفانِ مؤسسهٔ لغتنامه دهخدا، نوشته و هر هفته یکی از آنها در وبگاه و شبکههای اجتماعیِ مؤسسه لغتنامه دهخدا منتشر میشود. او این هفته به واژه «دچار» پرداخته و درباره آن نوشته است: «وقتی دچارِ چیزی میشوید، گرفتارِ آن یا مبتلا به آن میشوید: دچارِ بحران/ قحطی/ بیماری شدن.
اگر بگویم واژه «دچار» از دو عدد تشکیل شدهاست، شاید فکر کنید دارم شوخی میکنم. اما خواهید دید که حقیقت را میگویم.
واژه «دچار» در اصل «دوچار» (دو + چار) یا «دوچهار» (دو + چهار) بوده و در متونِ کهنِ فارسی هم با همین دو املای اخیر آمدهاست.
ماجرا از این قرار است که وقتی شما با کسی رو به رو میشوید، دو چشمِ شما در برابرِ دو چشمِ او قرار میگیرند و به این ترتیب دو چهار میشود. به عبارتِ دیگر دو دو تا چار تا میشود.
در قدیم فعلِ مرکبِ «دوچار خوردن» یا «دوچار زدن» یا «دوچار شدن» به معنیِ رو به رو شدن و تلاقی کردن و برخورد کردن به کار میرفت:
با لشکرِ تاتار دوچار زد. (تاریخ جهانگشای)
روزی شیری در طلبِ شکاری میگشت، پیلی مست با او دوچهار شد. (کلیله و دمنه)
روزی خجسته بالای بام تماشای عام میکرد، دو چشمِ او با دو چشمِ مَلِکزاده دوچار شد. (طوطینامه ضیای نَخشَبی)»
انتهای پیام